English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (2 milliseconds)
English Persian
counting votes شمارش اراء
Other Matches
call off فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
polls تعداد اراء اخذ اراء
poll تعداد اراء اخذ اراء
polled تعداد اراء اخذ اراء
clock method روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
counting votes استخراج اراء
tie vote اراء مساوی
scrutineer بازرس اراء
tie vote تساوی اراء
consensus اتفاق اراء
consensus of opinion اتفاق اراء
by a unanimity vote به اتفاق اراء
by a unanimous به اتفاق اراء
by a majority vote به اکثریت اراء
plebiscites اراء عمومی
unanimity اتفاق اراء
poll صورت اراء
plebiscite اراء عمومی
polled صورت اراء
polls صورت اراء
unanimously به اتفاق اراء
unanimously باتفاق اراء
numeration شمارش
count شمارش
counting شمارش
counts شمارش
computation شمارش
computations شمارش
counted شمارش
ostracizes با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracised با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracises با اراء عمومی تبعیدکردن
poll مراجعه به اراء عمومی
polled مراجعه به اراء عمومی
ostracize با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracism تبعید با اراء عمومی
ostracizing با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracized با اراء عمومی تبعیدکردن
ostracising با اراء عمومی تبعیدکردن
vox populi اراء یا افکار مردم
polls مراجعه به اراء عمومی
vote down به اکثریت اراء رد کردن
consentaneous دارای اتفاق اراء
head counts شمارش مردم
myriad <adj.> غیرقابل شمارش
countless <adj.> غیرقابل شمارش
record count شمارش رکوردها
head count شمارش مردم
numberless <adj.> غیرقابل شمارش
innumerable <adj.> غیرقابل شمارش
counter عقربه شمارش
numerable قابل شمارش
calculability قابلیت شمارش
countable شمارش پذیر
counting loop حلقه شمارش
enumerable شمارش پذیر
sumless <adj.> غیرقابل شمارش
uncountable <adj.> غیرقابل شمارش
denumerable قابل شمارش
countering عقربه شمارش
indigitation اعلان شمارش
countered عقربه شمارش
recounts شمارش مجدد
recounted شمارش مجدد
countdown شمارش معکوس
tallies شمارش شمارشگر
countdowns شمارش معکوس
recounting شمارش مجدد
tallied شمارش شمارشگر
tallying شمارش شمارشگر
tally شمارش شمارشگر
enumeratoin سرشماری شمارش
recount شمارش مجدد
vote با اکثریت اراء تصویب کردن
voted با اکثریت اراء تصویب کردن
votes با اکثریت اراء تصویب کردن
ostracised با اراء عمومی تبعید کردن
ostracize با اراء عمومی تبعید کردن
ostracising با اراء عمومی تبعید کردن
ostracized با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizes با اراء عمومی تبعید کردن
ostracizing با اراء عمومی تبعید کردن
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
ostracises با اراء عمومی تبعید کردن
reference count technique تکنیک شمارش ارجاعات
scrutineer مامور شمارش ارا
tabs شمارش جدول بندی
tab شمارش جدول بندی
numerative دستگاه شمارش [ریاضی]
uncounted غیر قابل شمارش
computation نتیجه شمارش محاسبه
computations نتیجه شمارش محاسبه
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
public opinion polling استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
pollster متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
pollsters متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
quantifiable آنچه قابل شمارش است
innumerable غیرقابل شمارش بیحد و حصر
dehind شمارش امتیاز منفی بازیگر
canvassing برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvass برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
hemacytometer اسبابی برای شمارش گویچههای خون
count down از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
blood counts شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood count شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
treating جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
keystroke شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
referendums همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referendum همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
referenda همه پرسی مراجعه به اراء عمومی یادداشتی که از طرف سفیربه دولت متبوع وی ارسال میشود
server مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
count off شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
grid سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grids سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
decimal file system سیستم انبارداری اعشاری سیستم شمارش اقلام اعشاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com