Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
swordfish
شمشیر ماهی.
swordfishes
شمشیر ماهی.
Search result with all words
sword fish
شمشیر ماهی
Other Matches
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
mackerel
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppies
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fished
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
grayfish
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
sea calf
گوساله ماهی سگ ماهی
bilbo
شمشیر
bilboa
شمشیر
bolo
شمشیر
swordsman
شمشیر زن
blade
شمشیر
sword
شمشیر
spurtle
شمشیر
swords
شمشیر
spit
شمشیر
spits
شمشیر
pickerel
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
hilts
دسته شمشیر
fence
شمشیر بازی
scabbard
غلاف شمشیر
sword dance
رقص شمشیر
pommel
قبه شمشیر
blade
تیغه شمشیر
tucker
شمشیر ساز
steels
شمشیر پولادی
With a stork of the sword.
با ضرب شمشیر
foible
تیغه شمشیر
gladiate
شمشیر مانند
scabbards
غلاف شمشیر
hilt
دسته شمشیر
fences
شمشیر بازی
sword cut
زخم شمشیر
at the point of the sword
بدم شمشیر
daito
شمشیر بزرگ
sword cutter
شمشیر ساز
handle
قبضه شمشیر
handles
قبضه شمشیر
baldric
بند شمشیر
foibles
تیغه شمشیر
claymore
شمشیر دودمه
steel
شمشیر پولادی
swordsman
شمشیر باز
swordplay
فن شمشیر بازی
swordlike
شمشیر مانند
rapiers
شمشیر دودم
rapier
شمشیر دودم
to carry sword
شمشیر جستن
steeled
شمشیر پولادی
pommels
قبه شمشیر
fencer
شمشیر باز
swordsmanship
شمشیر بازی
foilsman
شمشیر باز
sword knot
شرابه شمشیر
steeling
شمشیر پولادی
sabre cut
زخم شمشیر
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
backsword
شمشیر یک لبهء برنده
point d'arret
نوک چنگالی شمشیر
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
curtle ax
شمشیر کوتاه وسنگین
stoccata
پرتاب با ضربه شمشیر
toledo
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
stoccado
پرتاب با ضربه شمشیر
scimitar
شمشیر هلالی شکل
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
falchion
شمشیر کوتاه و پهن
in line
شمشیر در وضع حمله
fence
شمشیر بازی کردن
fences
شمشیر بازی کردن
curtal ax
شمشیر کوتاه وسنگین
foin
فرو بردن شمشیر یا نیزه
sabre cut
زخم شوشکه ضربه شمشیر
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
electric foil
شمشیر فویل با نوک برقدار
foible
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
foibles
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
weakest
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
partisans
شمشیر پهن ودسته بلند
partisan
شمشیر پهن ودسته بلند
sword dance
اجرای رقص در اطراف شمشیر
partizan
شمشیر پهن ودسته بلند
weaknesses
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weak
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
engagement
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagements
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
sabres
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
director
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
saber
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
manipulators
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
sabre
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabers
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
directors
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
bind
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
guards
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
compound parry
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
croise
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
handles
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
fortes
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
guard
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guarding
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
forte
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
touches
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
touch
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
pommels
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
pommel
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
tucks
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
opposition
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
tucking
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
barong
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
tuck
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dubs
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dub
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
teleost
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
foiling
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
tuna
ماهی تن
tuna fish
ماهی تن
caudal fin
دم ماهی
sturgeon
سگ ماهی
tartar sauce
سس ماهی
pisces
ماهی
haberdine
ماهی
gar
سگ ماهی
piscium
ماهی
mermaid
زن ماهی
mermaids
زن ماهی
dogfish
سگ ماهی
per mensem
ماهی
fumade
ماهی
lunar
ماهی
fish
ماهی
fished
ماهی
fishes
ماهی
halieutics
ماهی گیری
murena
مار ماهی
cocculus in dicus
ماهی زهره
sea ox
شیر ماهی
morse
گراز ماهی
morse
شیر ماهی
milt
تخم ماهی نر
sea ox
گراز ماهی
kingfisher
ماهی خوراک
cocculus in dicus
مرگ ماهی
green bone
نیزه ماهی
needle fish
نیزه ماهی
stickleback
ماهی ابنوس
sea needle
نیزه ماهی
ground gudgeon
ماهی تیان
percoid
ماهی خاردار
lancelet
نیزه ماهی
lampereel
یکجور ماهی
laker
ماهی دریاچه
guitarfish
ماهی گیتار
ichthyography
شرح ماهی
gurnet
سرخ ماهی
gurnet
ماهی سرگنده
codfish
ماهی روغن
horse mackerel
ماهی برگ
i went to fish
ماهی بگیرم
ichthyic
وابسته به ماهی
ichthyoid
شبیه ماهی
man eating shark
ماهی کوسه
ichthyolater
ماهی پرست
beluga
ماهی خاویار
ichthyolatry
ماهی پرستی
ichthyolite
سنگوارهء ماهی
marlinespike
نیزه ماهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com