Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
mushroom city
شهری که زود ترقی میکند
Other Matches
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
oppidan
شهری
townswoman
زن شهری
burgess
شهری
towny
شهری
twonsman
شهری
civic
شهری
urban
<adj.>
<noun>
شهری
citizen
شهری
townee
شهری
civil
شهری
municipal
شهری
townspeople
شهری
city slicker
شهری
citizens
شهری
urbanising
شهری کردن
urbanises
شهری کردن
urbanize
شهری کردن
urbanized
شهری کردن
citify
شهری کردن
extra-mural
فرا شهری
phiadelphian
شهری ازامریکا
town meeting
انجمن شهری
town houses
خانه شهری
streetcar
تراموای شهری
tramcar
واگن شهری
urbanizing
شهری کردن
urbanizes
شهری کردن
streetcars
تراموای شهری
urbanised
شهری کردن
places
میدان شهری
urban renewal
احیای شهری
people
تن
[جمعیت شهری]
metropolitan
مادر شهری
urban renewal
توسعه شهری
urban servitudes
خدمات شهری
urbanization
شهری سازی
interurban
داخل شهری
placing
میدان شهری
townsfolk
مردم شهری
urban population
جمعیت شهری
town house
خانه شهری
urban rug
قالی شهری
suburban
برون شهری
locals
مکانی شهری
civil
خدمات شهری
local
مکانی شهری
place
میدان شهری
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
to patrol a town
شهری را گشت زدن
intercity train
قطار بین شهری
To lay siege to a city .
شهری را محاصره کردن
street car
راه اهن شهری
sienna
نام شهری در ایتالیا
townswoman
دختر شهری فاحشه
civil defense
پدافند ازمناطق شهری
urbanism
اعتیاد بزندگی شهری
urbanity
اعتیاد بزندگی شهری
ephebe
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
trolley car
واگن برقی شهری
drop letter
نامه پست شهری
ley den
نام شهری در هلند
trolleybus
واگن برقی شهری
inverness
اینورس نام شهری دراسکاتلند
culturing
عوارض شهری مناطق شهرنشین
intercity train
قطار بین شهری با توقف
post town
شهری که پستخانه مستقل دارد
culture
عوارض شهری مناطق شهرنشین
toll call
مخابره تلفنی خارج شهری
toll calls
مخابره تلفنی خارج شهری
A series of city improvement works.
یکرشته کارهای عمرانی شهری
cultures
عوارض شهری مناطق شهرنشین
exurb
ناحیه یا منطقهء خارج شهری
town meeting
انجمن بلدی شورای شهری
to raze a city to the ground
شهری را با خاک یکسان کردن
Coventry
نام شهری است درانگلستان
urban
مربوط به شهر مراکز شهری
liverpudlian
اهل لیورپول شهری ازانگلیس
to prostrate a city
شهری را با خاک یکسان کردن
county borouh
شهری که بیش از 00005تن نفوس دارد
Urban tissue sites
سایت های بافت فرسوده شهری
urbiculture
مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
streetwise
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
laodicean
شهری از فروغیه که دردیانت وسیاست ومانندانهافائزاست
dry town
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
derbies
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
wilton
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
corporate town
شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
derby
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
domestic intercity freight traffic
حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
appreciations
ترقی
boosting
ترقی
boosted
ترقی
appreciation
ترقی
advancement
ترقی
progresses
ترقی
progressing
ترقی
up-and-coming
رو به ترقی
upswing
ترقی
boosts
ترقی
increases
ترقی
boost
ترقی
progressed
ترقی
progress
ترقی
procession
ترقی
processions
ترقی
increments
ترقی
increment
ترقی
jumps
ترقی
jumped
ترقی
improvements
ترقی
promotion
ترقی
promotions
ترقی
betterment
ترقی
increase
ترقی
jump
ترقی
aggrantizement
ترقی
delelopment
ترقی
improvement
ترقی
pickup
ترقی
rise
ترقی
rises
ترقی
increased
ترقی
municipium
شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند
progressiveness
ترقی خواهی
grow
ترقی کردن
advance
ترقی دادن
price increase
ترقی قیمت
progressive
ترقی خواه
boost
ترقی کردن
advancing
<adj.>
ترقی دادن
advancing
ترقی مساعده
progressivist
ترقی خواه
progressionist
ترقی خواه
progressist
ترقی خواه
promotor
ترقی دهنده
progressivism
ترقی خواهی
upwell
ترقی کردن
grows
ترقی کردن
ascents
ترقی عروج
rise
ترقی خیز
boom
ترقی کردن
boomed
ترقی ناگهانی
boomed
ترقی کردن
booming
ترقی ناگهانی
booming
ترقی کردن
rises
ترقی خیز
booms
ترقی ناگهانی
booms
ترقی کردن
increases
رشد ترقی
steepen
ترقی کردن
increased
رشد ترقی
boom
ترقی ناگهانی
rise
ترقی کردن
boosts
ترقی کردن
ascent
ترقی عروج
progressively
ترقی خواهانه
boosted
ترقی کردن
increase
رشد ترقی
rises
ترقی کردن
advances
ترقی مساعده
procession
ترقی تصاعدی
processions
ترقی تصاعدی
boosting
ترقی کردن
advance
ترقی مساعده
ne plus ultra
حداعلای ترقی
rise
پیشرفت ترقی
rises
پیشرفت ترقی
promoted
ترقی دادن
promotes
ترقی دادن
up
ترقی کردن
fluctuation
ترقی و تنزیل
flourishing
ترقی کننده
promoting
ترقی دادن
upped
ترقی کردن
promote
ترقی دادن
climb
ترقی کردن
bullish stocks
سهام رو به ترقی
climbed
ترقی کردن
climbing
ترقی کردن
climbs
ترقی کردن
developments
ترقی نمو
upswing
ترقی کردن
development
ترقی نمو
go ahead
نشانه ترقی
Mt
ترقی کردن
Mts
ترقی کردن
growth
افزایش ترقی
frozen
بدون ترقی
progresses
ترقی جریان
diseconomy
ترقی قیمت ها
economic progress
ترقی اقتصادی
appreciation
ترقی قیمت
progressed
ترقی جریان
upping
ترقی کردن
progress
ترقی جریان
appreciations
ترقی قیمت
meliorate
ترقی دادن
growths
افزایش ترقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com