English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
English Persian
serpentine شکل مارپیچ مارمانند
Other Matches
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
snaky مارمانند
colubrine مارمانند
serpentiform مارمانند
labyrinthic مارمانند
spirals مارپیچ
flexuose مارپیچ
spiralling مارپیچ
gyroidal مارپیچ
hair pin bend مارپیچ
helix مارپیچ
pinwheel مارپیچ
serpentiform مارپیچ
wedel مارپیچ
spiral مارپیچ
spiraled مارپیچ
spiraling مارپیچ
spiry مارپیچ
spiriferous مارپیچ
spiralled مارپیچ
wormed مارپیچ کردن
spirally بطور مارپیچ
helix angle زاویه مارپیچ
balanced winder پله مارپیچ
caracol پله مارپیچ
helical spring متر مارپیچ
mercury thread مارپیچ جیوهای
hair pin bend مارپیچ کوهستان
caracole پله مارپیچ
dancer پله مارپیچ
giant slalmon مارپیچ بزرگ
inflationary spiral مارپیچ تورمی
spiral test ازمون مارپیچ
sinistrorsal helix مارپیچ چپ گرد
twist drill مته مارپیچ
spiral drill مته مارپیچ
spiral stairs پلکان مارپیچ
screw auger مته مارپیچ
right handed helix مارپیچ راستگرد
spiral reinforcement فولادگذاری مارپیچ
newel spindle مارپیچ پله
left handed helix مارپیچ چپ گرد
left hand helix مارپیچ به سمت چپ
wedelen مارپیچ زدن
spiral spring فنر مارپیچ
inside thread مارپیچ داخلی
snake fence نرده مارپیچ
double helix مارپیچ دوگانه
labyrinths پلکان مارپیچ
snake مارپیچ رفتن
worms مارپیچ کردن
worm مارپیچ کردن
corkscrew staircase پلکان مارپیچ
labyrinth پلکان مارپیچ
snakes مارپیچ رفتن
snaked مارپیچ رفتن
spiraled حلزونی فنر مارپیچ
spiralling حلزونی فنر مارپیچ
newel ستون پلکان مارپیچ
spiraled بشکل مارپیچ دراوردن
spirals بشکل مارپیچ دراوردن
spirals حلزونی فنر مارپیچ
newel تیرمیان پلکان مارپیچ
spiraling حلزونی بشکل مارپیچ
spirochaeta هر نوع باکتری مارپیچ
spiraling بشکل مارپیچ دراوردن
spiraling حلزونی فنر مارپیچ
spirality شکل مارپیچ یا حلزونی
spiralled حلزونی بشکل مارپیچ
spiralled بشکل مارپیچ دراوردن
spirochaete هر نوع باکتری مارپیچ
spiralling حلزونی بشکل مارپیچ
spirochete هر نوع باکتری مارپیچ
spiralling بشکل مارپیچ دراوردن
newels تیرمیان پلکان مارپیچ
spiralled حلزونی فنر مارپیچ
newels ستون پلکان مارپیچ
coil مارپیچ سیم پیچ
coiled مارپیچ سیم پیچ
coils مارپیچ سیم پیچ
spirals حلزونی بشکل مارپیچ
spiral بشکل مارپیچ دراوردن
box spring فنر مارپیچ تختخواب
spiral حلزونی بشکل مارپیچ
dogleg پله کان مارپیچ
helical binding دورپیچی مارپیچ وار
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
spire ساقه باریک مارپیچ
spiral حلزونی فنر مارپیچ
spiraled حلزونی بشکل مارپیچ
spires ساقه باریک مارپیچ
Hertfordshire spike [میل بالای مناره مارپیچ]
snails بشکل مارپیچ جلو رفتن
thread دنده دار کردن مارپیچ
helicoid بشکل پوسته حلزون مارپیچ
snail بشکل مارپیچ جلو رفتن
mazes پیچ وخم پلکان مارپیچ
maze پیچ وخم پلکان مارپیچ
seelos دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
aerial cartwheel مارپیچ همراه با پرش وچرخش
fleche میل بالای مناره مارپیچ
flexural پیچ وخم دار مارپیچ
flexuous پیچ وخم دار مارپیچ
threads دنده دار کردن مارپیچ
capacole چرخش بطرف چپ وراست پلکان مارپیچ
turbinate فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
simple motion حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
slalomist مسابقه دهنده اسکی روی اب مارپیچ
solenoid سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com