English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
glassman شیشه فروشی
Other Matches
bistros اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro اغذیه فروشی و مشروب فروشی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
ink bottle شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman تاجر شیشه شیشه ساز
flatbed وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
disposability فروشی
on offer فروشی
for sale فروشی
on sale فروشی
sales فروشی
bijouterie جواهر فروشی
short sale پیش فروشی
barroom نوشابه فروشی
whole sale trade عمده فروشی
whole sale dealer عمده فروشی
short sale سلم فروشی
slopwork دوخته فروشی
upholstery مبل فروشی
retail trade خرده فروشی
dealing in slaves برده فروشی
butchery business گوشت فروشی
wholesale عمده فروشی
chandlery شمع فروشی
wineshop باده فروشی
salter نمک فروشی
cash crop فرآورد فروشی
cash crop محصول فروشی
stapling مرکزعمده فروشی
stapled مرکزعمده فروشی
toggery لباس فروشی
pedantry فضل فروشی
smithies اهن فروشی
upholstery پرده فروشی
smithy اهن فروشی
taproom بارمشروب فروشی
haberdashery خرازی فروشی
drapery ماهوت فروشی
drapery پارچه فروشی
draperies ماهوت فروشی
toploftiness خود فروشی
drugstore دوا فروشی
staple مرکزعمده فروشی
retail جزئی فروشی
ironmongery اهن فروشی
retail خرده فروشی
slave trade برده فروشی
snobbery افاده فروشی
drugstores دوا فروشی
draperies پارچه فروشی
perfumery عطر فروشی
pedlary دست فروشی
jewelry جواهر فروشی
peacockery خود فروشی
greengrocery سبزی فروشی
newsstand روزنامه فروشی
grocery خواربار فروشی
retail dealing خرده فروشی
retail sales خرده فروشی
grocer's shop خواربار فروشی
grocer's خواربار فروشی
snack bar ساندویچ فروشی
snack bars ساندویچ فروشی
optometry عینک فروشی
food shop خواربار فروشی
grocery store [American E] خواربار فروشی
prudishness عفت فروشی
priggishness علم فروشی
priggery علم فروشی
bookshop دکان کتاب فروشی
proslavery طرفداری از برده فروشی
box offices باجه بلیط فروشی
mercery مغازه پارچه فروشی
grogshop دکان مشروب فروشی
bookshop مغازه کتاب فروشی
box office باجه بلیط فروشی
groggery نوشابه فروشی میخانه
bookshops دکان کتاب فروشی
swaggered کبر فروشی خودستایی
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
pot house ابجو فروشی خرابات
barroom بار یا پیاله فروشی
quantity discount تخفیف عمده فروشی
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
resale price بهای خرده فروشی
retail price بهای خرده فروشی
retail price قیمت خرده فروشی
dramshop بار مشروب فروشی
porterhouse ابجو واغذیه فروشی
gaudiness خودنمائی جلوه فروشی
peltry پوست خام فروشی
delicatessen مغازه اغذیه فروشی
delicatessens مغازه اغذیه فروشی
newsstand دکه روزنامه فروشی
retail خرده فروشی کردن
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
pedantry or pedantism علم فروشی خام
swagger کبر فروشی خودستایی
swaggering کبر فروشی خودستایی
swaggers کبر فروشی خودستایی
dramshop سالن مشروب فروشی
bookshops مغازه کتاب فروشی
vintnery عمده فروشی شراب
soda fountains مغازه لیموناد فروشی
soda fountain مغازه لیموناد فروشی
ostentation خود فروشی تظاهر
bar میکده بارمشروب فروشی
wineshop مغازه شراب فروشی
bars میکده بارمشروب فروشی
wholesale price قیمت عمده فروشی
convenience store خواربار فروشی کوچک
ticket office باجه بلیت فروشی
oversold فزون فروشی کردن
to prank out oneself خود فروشی کردن
trade price قیمت عمده فروشی
sales جنس فروشی فروش
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
cutlery کارد وچنگال فروشی
tap room محل پیاله فروشی
taproom محل پیاله فروشی
overselling فزون فروشی کردن
oversell فزون فروشی کردن
smithy فلز فروشی اهنگری
to peacock oneself vref خود فروشی کردن
convenience stores خواربار فروشی کوچک
oversells فزون فروشی کردن
smithies فلز فروشی اهنگری
cantina مغازه خواربار یامشروب فروشی
Where is the booking office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
wares کالای فروشی پرهیز کردن از
wholesale price index شاخص قیمت عمده فروشی
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
ware کالای فروشی پرهیز کردن از
profit cannibalism افراط در تخفیف و ارزان فروشی
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
short sale بیع سلف پیش فروشی
milk floats عرابه یا چرخ شیر فروشی
milk float عرابه یا چرخ شیر فروشی
commission حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
index of retail prices شاخص قیمتهای خرده فروشی
index of wholesale prices شاخص قیمتهای عمده فروشی
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
floorwalker بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
wholesale بطور یکجا عمده فروشی کردن
snuffling زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
tap room جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
pedantize از روی خامی علم فروشی کردن
snuffles زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
milk maid زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
pedantic وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
olericulture سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
glazier شیشه گر
glazier شیشه بر
pane شیشه
panes شیشه
glass blower شیشه گر
glassblower شیشه گر
glass cutter شیشه بر
glass شیشه
water glass اب شیشه
plates شیشه
bottle شیشه
bottles شیشه
plate شیشه
Are there any houses for sale in these parts? این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
ink hard terms اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
licensed victualler مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
mail order house تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
muscovy glass شیشه معدنی
obscured glass شیشه تار
vitrification تبدیل به شیشه
vitriform شیشه مانند
obscured glass شیشه مات
watch glass شیشه ساعت
mirror glass شیشه اینه
vitrification شیشه سازی
stock bottle شیشه ذخیره
lead glass شیشه سربی
lead work شیشه اندازی
lime glass شیشه اهکی
liquid glass شیشه مایع
stined glass شیشه رنگی
tempered glass شیشه ابداده
spun glass شیشه ریسیده
obsidian شیشه معدنی
watch glss شیشه ساعت
security glass شیشه نشکن
security glass شیشه ایمنی
scent bottle شیشه عطری
sheet glass شیشه جام
sandiver ریم شیشه
sandiver خلط شیشه
safety glass شیشه اطمینان
safety glass شیشه نشکن
quartzite brick سنگ شیشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com