Total search result: 204 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
tout |
صدای نکره ایجادکردن |
touted |
صدای نکره ایجادکردن |
touting |
صدای نکره ایجادکردن |
touts |
صدای نکره ایجادکردن |
|
|
Other Matches |
|
to bray out |
با صدای نکره گفتن |
thuds |
صدای خفه واهسته ایجادکردن |
rustled |
صدای برگ خشک ایجادکردن |
thud |
صدای خفه واهسته ایجادکردن |
thudded |
صدای خفه واهسته ایجادکردن |
rustles |
صدای برگ خشک ایجادکردن |
thudding |
صدای خفه واهسته ایجادکردن |
rustling |
صدای برگ خشک ایجادکردن |
rustle |
صدای برگ خشک ایجادکردن |
chiming |
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن |
chimed |
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن |
chime |
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن |
chimes |
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن |
indefinite |
نکره |
theorems |
قاعده نکره |
theorem |
قاعده نکره |
indefinite article |
حرف نکره |
indefinite articles |
حرف نکره |
I have not played my trump ( winning ) card . |
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم ) |
hatch |
ایجادکردن |
causing |
ایجادکردن |
product |
ایجادکردن |
cause |
ایجادکردن |
products |
ایجادکردن |
coneive |
ایجادکردن |
hatches |
ایجادکردن |
causes |
ایجادکردن |
hatched |
ایجادکردن |
salivate |
بزاق ایجادکردن |
notch |
شکاف ایجادکردن |
vine |
تاکستان ایجادکردن |
vines |
تاکستان ایجادکردن |
sods |
چمن ایجادکردن |
notches |
شکاف ایجادکردن |
sod |
چمن ایجادکردن |
salivating |
بزاق ایجادکردن |
salivates |
بزاق ایجادکردن |
salivated |
بزاق ایجادکردن |
funk |
دود ایجادکردن |
procreative |
وابسته به ایجادکردن یا زادن |
vesicular |
حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن |
set the pace <idiom> |
برای انجام کارها رقابت ایجادکردن |
honk |
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان |
honked |
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان |
honks |
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان |
honking |
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان |
acrophony |
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف |
pinging |
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار |
synthesizers |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
synthesizer |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
synthesisers |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
voice |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
pings |
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار |
voices |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
pinged |
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار |
voicing |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
ping |
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار |
contraltos |
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه |
contralto |
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه |
phut |
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله |
chortles |
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن |
monophthong |
صدای ساده وتنها صدای بسیط |
chortle |
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن |
chortling |
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن |
chortled |
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن |
skirl |
صدای زیر صدای نی انبان |
twanging |
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن |
Susurrus |
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد |
twang |
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن |
twanged |
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن |
twangs |
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن |
tu whit tu whoo |
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد |
tu-whit tu-whoo |
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد |
tinkling |
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن |
thump |
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن |
thumping |
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن |
tinkles |
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن |
tinkled |
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن |
thumped |
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن |
tinkle |
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن |
thumps |
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن |
stepping |
صدای پا |
step |
صدای پا |
fizzed |
صدای فش فش |
whiz |
صدای غژ |
ping |
صدای غژ |
tramps |
صدای پا |
burble |
صدای قل قل |
there is a knock at the door |
صدای در |
burbling |
صدای قل قل |
knock |
صدای تغ تغ |
knocked |
صدای تغ تغ |
knocks |
صدای تغ تغ |
burbles |
صدای قل قل |
burbled |
صدای قل قل |
tramp |
صدای پا |
tramped |
صدای پا |
pinging |
صدای غژ |
fizzes |
صدای فش فش |
grave accent |
صدای بم |
hissed |
صدای خش خش |
fizz |
صدای فش فش |
hiss |
صدای خش خش |
rale |
صدای خس خس |
fizzing |
صدای فش فش |
knoit |
صدای در |
crepitation |
صدای خش خش |
hisses |
صدای خش خش |
hissing |
صدای خش خش |
pad |
صدای پا |
pads |
صدای پا |
pinged |
صدای غژ |
pings |
صدای غژ |
moos |
صدای گاوکردن |
splashing |
صدای ریزش |
splashes |
صدای ترشح |
splashing |
صدای ترشح |
diphthong |
صدای ترکیبی |
splashes |
صدای ریزش |
dripping |
صدای چکیده |
mooing |
صدای گاو |
diphthongs |
صدای ترکیبی |
moo |
صدای گاوکردن |
mooing |
صدای گاوکردن |
mooed |
صدای گاوکردن |
moo |
صدای گاو |
mooed |
صدای گاو |
splash |
صدای ترشح |
low |
صدای گاو |
trump |
صدای شیپور |
trumps |
صدای شیپور |
audible |
صدای رسا |
falsetto |
صدای تیز |
falsettos |
صدای تیز |
squibs |
دارای صدای فش فش |
squib |
دارای صدای فش فش |
smacking |
صدای ماچ |
flap |
صدای چلپ |
flapped |
صدای چلپ |
flaps |
صدای چلپ |
splash |
صدای ریزش |
trebling |
صدای زیر |
accompanying sound |
صدای همراه |
poops |
صدای کوتاه |
poop |
صدای کوتاه |
reports |
صدای شلیک |
reported |
صدای شلیک |
report |
صدای شلیک |
mewing |
صدای گربه |
mewed |
صدای گربه |
mew |
صدای گربه |
poops |
صدای قلپ |
swishing |
صدای فش فش کردن |
swishes |
صدای فش فش کردن |
swished |
صدای فش فش کردن |
swish |
صدای فش فش کردن |
booms |
صدای غرش |
booming |
صدای غرش |
boomed |
صدای غرش |
boom |
صدای غرش |
poop |
صدای قلپ |
trebles |
صدای زیر |
screeched |
صدای بلند |
quacking |
صدای اردک |
whooshed |
صدای صفیر |
quacked |
صدای اردک |
quack |
صدای اردک |
whooshes |
صدای صفیر |
raps |
صدای دق الباب |
rap |
صدای دق الباب |
whooshing |
صدای صفیر |
quacks |
صدای اردک |
whoosh |
صدای صفیر |
purl |
صدای شرشر |
screeched |
صدای گوشخراش |
purls |
صدای شرشر |
screeches |
صدای بلند |
screeches |
صدای گوشخراش |
purling |
صدای شرشر |
screeching |
صدای بلند |
screeching |
صدای گوشخراش |
purled |
صدای شرشر |
peals |
صدای پیوسته |
pealing |
صدای پیوسته |
whack |
صدای اصطکاک |
whacks |
صدای اصطکاک |
bumbles |
صدای زنبورکردن |
bumbled |
صدای زنبورکردن |
bumble |
صدای زنبورکردن |
wham |
صدای تصادم |
croak |
صدای کلاغ |
croaked |
صدای کلاغ |
dictating |
با صدای بلندخواندن |
dictates |
با صدای بلندخواندن |
dictated |
با صدای بلندخواندن |
pealed |
صدای پیوسته |
peal |
صدای پیوسته |
hiss |
صدای هیس |
hissed |
صدای هیس |
hisses |
صدای هیس |