Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (2 milliseconds)
English	Persian
emission	صدور الکترون
emissions	صدور الکترون
electron emission	صدور الکترون
Other Matches
export licence	جواز صدور مجوز صدور
issuing	صدور
emissions	صدور
issuance	صدور
exportation	صدور
exporting	صدور
exported	صدور
emanation	صدور
export [to]	صدور [به]
export	صدور
emission	صدور
issuance credit	صدور
primary emission	صدور اولیه
issue a guarantee	صدور ضمانتنامه
data export	صدور داده
billing	صدور صورتحساب
date in issuing	تاریخ صدور
field emission	صدور میدانی
issue note	برگه صدور
thermionic emission	صدور گرمیونایی
specific emission	ضریب صدور
secondary emission	صدور ثانوی
date of issuance	تاریخ صدور
prescriptions	صدور فرمان
emission	صدور خروج
releases	اجازه صدور
released	اجازه صدور
release	اجازه صدور
issues	صدور مطلب
emissions	صدور خروج
prescription	صدور فرمان
export licence	پروانه صدور
export bounty	جایزه صدور
issued	صدور مطلب
emissive power	قدرت صدور
issue	صدور مطلب
emission characteristic	مشخصه صدور
exportable	قابل صدور
to request issuance	تقاضای صدور کردن
secondary emission characteristic	مشخصه صدور ثانوی
perfecting bail	صدور قرارقبولی کفالت
photo electric emission	صدور نور- برقی
photo emission effect	صدور نور- برقی
secondary emission ratio	شدت صدور ثانوی
bond issue	صدور اوراق قرضه
the export of ... is granted the premium.	صدور ... جایزه دارد.
prohibition	صدور حکم منع
issues	انتشار دادن صدور
issued	انتشار دادن صدور
issue	انتشار دادن صدور
issuable	قابل صدور انتشار دادنی
issue [of something] [ID card or check]	صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
prejudication	صدور رای پیش از رسیدگی
stare decisis	قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
electrons	الکترون
electron	الکترون
electron donor	الکترون ده
traces	رد الکترون
isoelectronic	هم الکترون
traced	رد الکترون
trace	رد الکترون
negatron	الکترون
coelectron	هم الکترون
electrophile	الکترون دوست
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
valence electron	الکترون والانس
valence electron	الکترون رسانایی
electron transition	انتقال الکترون
electron transition	عبور الکترون
valence electron	الکترون فرفیت
electron tube	لوله الکترون
electron volt	الکترون ولت
electroneutrality	الکترون خنثایی
electron trajectory	مسیر الکترون
free electron	الکترون ازاد
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
odd electron	الکترون منفرد
mass of the electron	جرم الکترون
lone electron	الکترون تنها
outer shell electron	الکترون بیرونی
photo electron	الکترون نوری
photo electron	فوتو الکترون
primary electron	الکترون اولیه
outer shell electron	الکترون رسانایی
secondary electron	الکترون ثانوی
inner shell electron	الکترون درونی
initiating electron	الکترون اغازگر
high energy electron	الکترون پر انرژی
free electron	الکترون غیرپیوندی
nuclear electron	الکترون هسته
electron capture	الکترون گیراندازی
electron emitter	منبع الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron energy	انرژی الکترون
bound electron	الکترون بسته
electronic concentration	غلظت الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
charge of the electron	بار الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron drift	رانش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron charge	بار الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron beam	اشعه الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron decay	اضمحلال الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron focusing	تمرکز الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
conduction electron	الکترون رسانش
electron acceleration	شتاب الکترون
electron beam	باریکه الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron injector	الکترون افکن
electron jump	پرش الکترون
electron mass	جرم الکترون
density of electron	چگالی الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
electron affinity	الکترون خواهی
electron orbit	مسیرگردش الکترون
indicted	تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting	تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
prohibitive tax	مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
indict	تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicts	تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
court of record	در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
supressor grid	شبکه الکترون بند
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
unpaired electron	الکترون جفت نشده
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron transit time	زمان عبور الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
free electron gas	گاز الکترون ازاد
free electron model	الگوی الکترون ازاد
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
photon	تنها یک الکترون تابش شود
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
procedendo	حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
klystron	لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
beams	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com