English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (4 milliseconds)
English Persian
coarse ضخیم
coarser ضخیم
coarsest ضخیم
squatty ضخیم
Other Matches
thickened ضخیم کردن
thicken ضخیم کردن
thickens ضخیم کردن
thickener ضخیم ساز
thickish نسبتا ضخیم
thickly نسبتا ضخیم
boldface حروف ضخیم
junk bozrd مقوای ضخیم
kraft paper کاغذ ضخیم
paper base laminate کاغذ ضخیم
mackinaw پتوی ضخیم
russeting ضخیم زبر
russetting ضخیم زبر
straw board مقوای ضخیم
thickeners ضخیم ساز
russet روستایی ضخیم
bodies ضخیم کردن
body ضخیم کردن
plank تخته ضخیم
gigas دارای ساقه ضخیم تر
grossing شرم اور ضخیم
grosses شرم اور ضخیم
grosser شرم اور ضخیم
pea jacket ژاکت ضخیم ملوانان
grossed شرم اور ضخیم
gross شرم اور ضخیم
shear thickening ضخیم شدن برش
thick film circuit مدار غشایی ضخیم
gigas برگهای ضخیم تر و تیره تر
bar خط یا بلاک ضخیم رنگی
bars خط یا بلاک ضخیم رنگی
blunt دارای لبه ضخیم رک
blunts دارای لبه ضخیم رک
grossest شرم اور ضخیم
blunting دارای لبه ضخیم رک
bluntest دارای لبه ضخیم رک
blunter دارای لبه ضخیم رک
blunted دارای لبه ضخیم رک
sludge رسوب گل و لای ضخیم
bulge out شکم دادن ضخیم شدن
bold face حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
Bolivia پارچهی پشمی ضخیم و نرم
macrame توری ضخیم و ریشه دار
triggerfish ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
stencil paper کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
palling پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
nimbostratus ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
palls پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
pall پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
reefers جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefer جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cells خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
under weft پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
thick Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
impasto رنگ گذاری- رنگ ضخیم
aggrade ضخیم کردن هموار کردن
cord yarn نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com