Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
kick off
ضربه اغاز بازی
kickoff
ضربه اغاز بازی
Other Matches
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
greenie
ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
upfield
نقطه اغاز بازی
hole in one
گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
drive the green
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
mats
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mat
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
grossest
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
gross
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grossed
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grosser
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grosses
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
mulligan
ضربه ازاد در بازی غیررسمی گلف
grossing
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
tee shot
ضربه از نقطه شروع بازی گلف
netball
بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
dawning
اغاز اغاز شدن
dawned
اغاز اغاز شدن
dawn
اغاز اغاز شدن
dawns
اغاز اغاز شدن
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
kick off
اغاز
terminus a que
اغاز
origins
اغاز
outset
اغاز
initation
اغاز
inchoation
اغاز
inception
اغاز
incipience or ency
اغاز
initio
در اغاز
jump off
اغاز
origin
اغاز
kick-off
اغاز
kick-offs
اغاز
originationu
اغاز
abinitio
از اغاز
venue
اغاز
venues
اغاز
getaway
اغاز
getaways
اغاز
onset
اغاز
beginnings
اغاز
beginning
اغاز
entrancing
اغاز
insteps
اغاز
instep
اغاز
primordium
اغاز
initiation
اغاز
get away
اغاز
entrance
اغاز
entrances
اغاز
commencement
اغاز
scratch line
خط اغاز
authorship
اغاز
entranced
اغاز
exordium
اغاز
alphas
اغاز شروع
begin
اغاز کردن
begins
اغاز شدن
incipit
شروع و اغاز
incept
اغاز کردن
begins
اغاز کردن
inaugurator
اغاز کننده
begin
اغاز شدن
wire to wire
از اغاز تا فرجام
initial
واقع در اغاز
initialing
واقع در اغاز
alpha
اغاز شروع
initialled
واقع در اغاز
initialling
واقع در اغاز
initials
واقع در اغاز
uppermost
از اغاز از ابتدا
births
اغاز کردن
birth
اغاز کردن
birth
اغاز زاد
births
اغاز زاد
from a to izzard
از اغاز تا انجام
initialed
واقع در اغاز
push off
اغاز کردن
initiate
اغاز کردن
initiated
اغاز کردن
initiates
اغاز کردن
initiating
اغاز کردن
alpha and omega
اغاز و فرجام
inaugurate
اغاز کردن
inaugurated
اغاز کردن
inaugurates
اغاز کردن
inaugurating
اغاز کردن
leadoff
اغاز ضربت
nodal point
نقطه اغاز
start of taxt
اغاز متن
start of message
اغاز پیام
at first
در اغاز کار
at the start
در اغاز کار
self initiated
خود اغاز
thru
از اغاز تاانتها
inchoate
اغاز کردن
takeoffs
اغاز پرش
takeoff
اغاز پرش
soft start
اغاز نرم
som
اغاز پیام
start bit
بیت اغاز
lead off
اغاز کردن
debut
اغاز کار
debuts
اغاز کار
jump off
اغاز حمله
launches
اغاز کردن
commence
اغاز کردن
commenced
اغاز کردن
primes
درجه یک اغاز
launch
اغاز کردن
primed
درجه یک اغاز
prime
درجه یک اغاز
launching
اغاز کردن
start of heading
اغاز سرفصل
commences
اغاز کردن
to push off
اغاز کردن
revivals
اغاز رونق
revival
اغاز رونق
commencing
اغاز کردن
to take to
اغاز نهادن
initial point
نقطه اغاز
introductive
اغاز کننده
launched
اغاز کردن
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
start bit
ذرهء اغاز نما
originate
اغاز شدن یاکردن
pullulate
اغاز توسعه نهادن
reoccupy
دوباره اغاز کردن
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
stages
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
set position
اماده در نقطه اغاز
decadence
فساد اغاز ویرانی
originating
اغاز شدن یاکردن
originates
اغاز شدن یاکردن
originated
اغاز شدن یاکردن
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
multilaunching
اغاز بکار چندتایی
initial boiling point
نقطه اغاز جوشش
stage
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
staggers
خط اغاز مسیر هر دونده
staggering
خط اغاز مسیر هر دونده
stagger
خط اغاز مسیر هر دونده
new departure
اغاز رویه تازه
era
اغاز تاریخ عصر
eras
اغاز تاریخ عصر
jump the gum
خطا در اغاز پرش
to take arms
جنگ اغاز کردن
christmas tide
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
eolithic
متعلق به اغاز عصرسنگ
aurora
سرخی شفق اغاز
exordial
مربوط به اغاز یا مقدمه
through
از اغاز تا انتها کاملا
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
prefacing
اغاز پیش گفتار
prefaces
اغاز پیش گفتار
flagman
پرچم دار خط اغاز
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
preface
اغاز پیش گفتار
prefaced
اغاز پیش گفتار
hajime
اغاز مبارزه کاراته
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
initials
پاراف در اغاز قرار دادن
begin
اغاز نهادن شروع کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com