Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
push
ضربه فشاری
pushed
ضربه فشاری
pushes
ضربه فشاری
push shot
ضربه فشاری
Search result with all words
net push
ضربه فشاری از لب تور
tobi komi
ضربه فشاری پا در حال پرش
Other Matches
compound compression
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
compressive
فشاری
komi
فشاری
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
press key
تکمه فشاری
compression strength
تاب فشاری
pressboard
تخته فشاری
snap fastener
دکمه فشاری
compression flange
سپر فشاری
pressure sweeping
روبیدن فشاری
thumbs
دگمه فشاری
thumbing
دگمه فشاری
thumbed
دگمه فشاری
pressure device
ماسوره فشاری
compression molding
قالبگیری فشاری
thumb
دگمه فشاری
compression flange
عضو فشاری
pression pipe
لوله فشاری
pressure fraction
کسر فشاری
pressure welding
جوش فشاری
pressure welding
جوشکاری فشاری
achi komi
دفاع فشاری
data compaction
داده فشاری
duplex pressure proportioner
مخلوط کن دو فشاری
push button switch
تکمه فشاری
filter press
صافی فشاری
pressure butt welding
جوشکاری لب به لب فشاری
filterpress
پالونه فشاری
push key
تکمه فشاری
head
ارتفاع فشاری
push button
کلید فشاری
compression strength
استحکام فشاری
compression stress
تنش فشاری
compressive stress
خستگی فشاری
constrictor knot
گره فشاری
force feed oiler
روغندان فشاری
head pressure
ارتفاع فشاری
compression wave
موج فشاری
die cast
ریختن فشاری
compressive yield point
حدجهمندگی فشاری
compressive load application
بار فشاری
compressive stress
تنش فشاری
hard board
تخته فشاری
force pump
تلمبه فشاری
thrust bolt
پیچ فشاری
compression spring
فنر فشاری
push button
دکمه فشاری
compression strength
مقاومت فشاری
compression strength
توان فشاری
compressive yield point
نقطه لهیدگی فشاری
resistance pressure welding
جوشکاری فشاری مقاومتی
press casting
ریخته گری فشاری
press cutting
برش دهنده فشاری
fumikumi
لگد فشاری به پایین
pressure device
عامل فشاری مین
pressure weld
جوش دادن فشاری
mae west
جلیقه نجات فشاری
pressure lubrication
دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weldable
قابل جوشکاری فشاری
compression riveter
دستگاه پرچ فشاری
compression specimen
نمونه ازمایش فشاری
standard size whole brick
اجر فشاری معمولی
thrust hardness
درجه سختی فشاری
compression molding
ریخته گری فشاری
firing pressure device
ماسوره فشاری مین
compression test specimen
نمونه ازمون فشاری
cold pressure welding
جوشکاری فشاری سرد
centralized oil shot system
روغنکاری متمرکز فشاری
barometric altimeter
ارتفاع سنج فشاری
cold pressed forging
اهنگری فشاری سرد
brass pressure casting
برنج ریختگی فشاری
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
press cast process
فرایند ریخته گری فشاری
molten metal pressure welding
روش جوشکاری ذوبی-فشاری
pitometer log
سرعت سنج فشاری پیتومتری
thermit pressure welding
روش جوشکاری فشاری حرارتی
pieze
واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
alumino thermit pressure welding
جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pressure casting
قطعه ریخته گری فشاری
thermit pressure welding
روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
superincumbent
دارای فشار زیاد فشاری
drag in
<idiom>
پا فشاری روی موضوع دیگری
pressure die casting
ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting machine
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
bend
خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting process
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
rolling press
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
drill press
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
braced
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
constant temperature pressure
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
shocks
ضربه
impulses
ضربه
surge
ضربه
impacts
ضربه
butting
ضربه با سر
surged
ضربه
surges
ضربه
impulse
ضربه
kick
ضربه
kick
ضربه با پا
double kick
دو ضربه پی در پی
strikeless
بی ضربه
impact
ضربه
brunt
ضربه
thuds
ضربه
thudding
ضربه
thudded
ضربه
pulsed
ضربه
pulse
ضربه
head
ضربه با سر
collision
ضربه
hacked
ضربه
flaps
ضربه
flapped
ضربه
hacks
ضربه
flap
ضربه
antiknock
ضد ضربه
collisions
ضربه
butt joint
ضربه
pushes
ضربه
kicking
ضربه با پا
shock
ضربه
kicked
ضربه
shocked
ضربه
kicking
ضربه
kicks
ضربه با پا
pushed
ضربه
push
ضربه
thud
ضربه
tits
ضربه
tit
ضربه
kicked
ضربه با پا
kicks
ضربه
hack
ضربه
popped
ضربه
shockproof
ضد ضربه
interrupter
ضربه گر
stroking
ضربه
blow
ضربه
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
whang
ضربه
strokes
ضربه
sole kick
ضربه با کف پا
left
ضربه چپ
sole trap
ضربه با کف پا
bonks
ضربه بر سر
pop
ضربه
mishit
ضربه بد
stroke
ضربه
yee jupkki
ضربه پا
blows
ضربه
pops
ضربه
bonk
ضربه بر سر
bonked
ضربه بر سر
bonking
ضربه بر سر
slugger
ضربه زن
stroked
ضربه
shock proof
ضد ضربه
shot
ضربه
impluse
ضربه
shots
ضربه
concussion
ضربه مغزی
sevice kick
ضربه سرویس
clump
ضربه سنگین
tossing
ضربه بلند
clumped
ضربه سنگین
sixes
ضربه 6 امتیازی
toss
ضربه بلند
six
ضربه 6 امتیازی
clumps
ضربه سنگین
tossed
ضربه بلند
clumping
ضربه سنگین
tosses
ضربه بلند
lashed
ضربه مژگان
shockless
بدون ضربه
shotmaking
ضربه به توپ
lashed
ضربه شلاق
belts
ضربه محکم
lashes
ضربه شلاق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com