English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
bid bond ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tender bond ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
Other Matches
bid bond ضمانتنامه شرکت در مناقصه
earnest money ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bid guarantee ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bid bond ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
bid bond ضمانتنامه مناقصه
tenderest مناقصه مزایده
bid مناقصه مزایده
bids مناقصه مزایده
tendering مناقصه مزایده
tendered مناقصه مزایده
tender مناقصه مزایده
tendered پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tendering پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
tender پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
by tender از طریق مزایده یا مناقصه
tenderest پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bid به مناقصه یا مزایده گذاشتن
bids به مناقصه یا مزایده گذاشتن
call for tender برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
invite to tender دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
bidders شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidder شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tender guarantee ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
tenderer شرکت کننده در مزایده یامناقصه
bill of guarantee ضمانتنامه
surety bond ضمانتنامه
contract guarantee ضمانتنامه قرارداد
issue a guarantee صدور ضمانتنامه
return of a guarantee عودت ضمانتنامه
bid holder دارنده ضمانتنامه
return of guarantee عودت ضمانتنامه
claim under a guarantee مطالبه تحت ضمانتنامه
claim guarantee form مطالبه پرداخت ضمانتنامه
performance bonds ضمانتنامه انجام کار
contract bonds and guarantees ضمانتنامه ها و تضمیننامههای قرارداد
bail credit اعتبار تحت ضمانتنامه
payment under a guarantee پرداخت تحت ضمانتنامه
average bond ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
low bids مناقصه
tendering مناقصه
low tender مناقصه
tendered مناقصه
tender مناقصه
tenderest مناقصه
tenders مناقصه
tender notice مناقصه دهنده
public submission مناقصه رسمی
invitation to tender دعوت به مناقصه
bid پیشنهاد مناقصه
bids پیشنهاد مناقصه
official submission مناقصه عمومی
to advertise for bids چیزی را به مناقصه گذاشتن
tender notice اگهی دعوت به مناقصه
to invite tenders for something چیزی را به مناقصه گذاشتن
tenders conditions شرایط عمومی مناقصه
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
tendering مزایده
tender مزایده
tenderest مزایده
tendered مزایده
bidding مزایده
auctions مزایده
auctioning مزایده
auctioned مزایده
auction مزایده
high bids مزایده
high tender مزایده
public sale مزایده
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
tender bonds ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
appeal for tenders درخواست مزایده
auction sale مزایده فروش
outcry حراج مزایده
put up to auction به مزایده گذاشتن
sell by auction به مزایده فروختن
bid پیشنهاد مزایده
bids پیشنهاد مزایده
auctioneer متصدی مزایده
auctioneers متصدی مزایده
high tender به مزایده گذاشتن
outcries حراج مزایده
biddability مزایده شدنی
invitation to tender دعوت به مزایده
highest bidder برنده مزایده
licit فروش ازطریق مزایده
bidding پیشنهاد مزایده کردن
to invite tenders for something چیزی را به مزایده گذاشتن
to advertise for bids چیزی را به مزایده گذاشتن
auction of rug حراج و مزایده فرش
tenderer پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group شرکت سهامی [شرکت]
body corporate شرکت شرکت سهامی
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
selling race مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
bid خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bids خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
businesses شرکت
firmer شرکت
firms شرکت
business شرکت
associations شرکت
housed شرکت
firmest شرکت
house شرکت
firm شرکت
houses شرکت
consociation شرکت
participation شرکت
handing شرکت
hand شرکت
fellowsh شرکت
enterprise شرکت
contributions شرکت
association شرکت
contribution شرکت
incorporation شرکت
enterprises شرکت
EIS ول شرکت
corporation شرکت
concern شرکت
company شرکت
concerns شرکت
partnership شرکت
partnerships شرکت
companies شرکت
cahoot شرکت
corporations شرکت
cooperative company شرکت تعاونی
certificate of incorporation شرکت نامه
article of a company اساسنامه شرکت
branch of a company شعبه شرکت
mutual company شرکت تعاونی
cooperative society شرکت تعاونی
corporate appraisal ارزیابی شرکت
cooperative شرکت تعاونی
corporately بصورت شرکت
corporativism شرکت گرایی
company secretary منشی شرکت
electric company شرکت برق
acting company شرکت عامل
economic unit خانوار شرکت
affiliated company شرکت وابسته
aiding and abetting شرکت در جرم
doctor to the company پزشک شرکت
dissolution of partner ship فسخ شرکت
winding up of a company انحلال شرکت
dissolution of a company انحلال شرکت
datapro یک شرکت تحقیقاتی
champerty شرکت در دعوا
associated company شرکت وابسته
associative شرکت پذیر
associativity شرکت پذیری
civil partnership شرکت مدنی
articles of assosiation اساسنامه شرکت
article of association اساسنامه شرکت
compulsory partnership شرکت قهری
artieles of association شرکت ناور
company seal مهر شرکت
company network شبکه شرکت
company law قوانین شرکت
commercial firm شرکت تجارتی
commercial company شرکت تجاری
employer's liability insurance company شرکت بیمه
tandy corporation شرکت Tandy
share [in] شرکت [سهم] [در]
to play at شرکت کردن در
to sit out شرکت نداشتن در
trading company شرکت تجارتی
unlimited liability company شرکت تضامنی
take a hand at شرکت کردن در
proportional liability partnership شرکت نسبی
proprietary company شرکت خصوصی
shipping agent شرکت حمل
shipping company شرکت کشتیرانی
sit out شرکت نداشتن در
stock company شرکت سهامی
subsidiary company شرکت فرعی
voluntary partnership شرکت اختیاری
winding up انحلال شرکت
airline شرکت هواپیمایی
airlines شرکت هواپیمایی
C.O مخفف شرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com