English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (8 milliseconds)
English Persian
he sided with us طرفداری از ما کرد
Search result with all words
favored طرفداری مرحمت کردن
favored نیکی کردن به طرفداری کردن
favored همراهی یا طرفداری کردن با
favoring طرفداری مرحمت کردن
favoring نیکی کردن به طرفداری کردن
favoring همراهی یا طرفداری کردن با
favors طرفداری مرحمت کردن
favors نیکی کردن به طرفداری کردن
favors همراهی یا طرفداری کردن با
favour طرفداری مرحمت کردن
favour نیکی کردن به طرفداری کردن
favour همراهی یا طرفداری کردن با
favouring طرفداری مرحمت کردن
favouring نیکی کردن به طرفداری کردن
favouring همراهی یا طرفداری کردن با
favours طرفداری مرحمت کردن
favours نیکی کردن به طرفداری کردن
favours همراهی یا طرفداری کردن با
loyalist کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalists کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
devotion طرفداری
bias طرفداری تعصب
biases طرفداری تعصب
adhesion طرفداری
side طرفداری کردن از
sides طرفداری کردن از
advocate طرفداری کردن
advocated طرفداری کردن حامی
advocates طرفداری کردن حامی
advocating طرفداری کردن حامی
favouritism طرفداری
teetotal وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
partook بهره داشتن طرفداری کردن
temperance طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
feminism عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
partisanship طرفداری
siding طرفداری
sidings طرفداری
agrarianism تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
favor طرفداری مرحمت کردن
favor نیکی کردن به طرفداری کردن
favoritism طرفداری
germanism طرفداری از المان
growthmanship طرفداری ازرشد
insurrectionism اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
one sidedness طرفداری
one tideness طرفداری
p in favour of a person تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
pan americanism طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
partiality طرفداری
party spirit طرفداری حزبی
phonetioist طرفداری املای مطابق صدا
phonetist متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
prelatism طرفداری ازمتران ها
prohibitionism طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
proslavery طرفداری از برده فروشی
respect of persons طرفداری و واهمه از کسان
royalism طرفداری از رژیم سلطنتی
royalism شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
sectionalism طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
take the part of طرفداری کردن
to stand for طرفداری کردن از
to stand up for پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
to take the p of a person ازکسی طرفداری کردن
unprejudiced بدون تبعیض یا طرفداری
with out any p to بدون هیچ طرفداری ازاو
world federalism طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
To take someones side . To side with someone. از کسی طرفداری کردن
The senator argued in favour of lowering the tax. سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
to lobby against [for] somebody سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com