English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7 milliseconds)
English Persian
spoon طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
Other Matches
snap swivel حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
brutify وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
chum طعمه ماهیگیری
baited طعمه ماهیگیری
baits طعمه ماهیگیری
bait طعمه ماهیگیری
chums طعمه ماهیگیری
nymphs طعمه مصنوعی ماهیگیری
nymph طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly fishing ماهیگیری با طعمه مصنوعی
wet fly طعمه ماهیگیری زیرابی
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
fly-fishing ماهیگیری با طعمه مصنوعی
popper طعمه شناور ماهیگیری
poppers طعمه شناور ماهیگیری
bait casting پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
wildling حیوان وحشی
fishes بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
spinner نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
fished بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
bottom rig وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
fish بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
dropper fly طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
feral حیوان شکاری وحشی
brutal حیوان صفت وحشی
jigs نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
hackle پر دراز و باریک وصل به طعمه ماهیگیری
tailfly طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
jig نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
brutalised وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized وحشی یا حیوان صفت کردن
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
fly dope ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
fly tying گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
bucktail نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
turtle knot گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
bugging نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
baits خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bait خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bugs نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bug نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
baited خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
plugs اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plug اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plugging اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
bail فلزی بشکل لا وصل به قرقره ماهیگیری برای پیچیدن نخ
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
to have the wild stag's foot <idiom> در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
existed وجود داشتن
exist وجود داشتن
be وجود داشتن
to be there وجود داشتن
exists وجود داشتن
preexist قبلا وجود داشتن
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
objectiveness با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
squidding استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
flute قاشقی
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
wild fowl مرغان وحشی پرندگان وحشی
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
spatulate قاشقی شکل
spoon shaped spatula کارتیغ قاشقی
shell bit مته قاشقی
spathulate قاشقی شکل
cup test ازمایش قاشقی
gouge bit مته قاشقی
Chemche gul طرح قاشقی مربوط به ترکمن ها
ferae naturae وحشی ذاتا وحشی
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
directory markers نشانههای دایرکتوری
returning نشانههای انتهای خط
returns نشانههای انتهای خط
returned نشانههای انتهای خط
wiring symbols نشانههای سیمکشی
leading marks نشانههای هدایت
reduced cues نشانههای مخفف
return نشانههای انتهای خط
withdrawal symptoms نشانههای ترک دارو
symptomatology علم شناسایی نشانههای بیماری
object symptoms نشانههای پیدا یا بیرون نما
ECMA استاندارد نشانههای برای رسم فلوچارت
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
plates : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
flowchart نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flow diagram نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
operation بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
groups نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
desktop در یک GUI فضای کاری که نمایش گرافیک از میز کار واقعی ای با نشانههای تلفن
stencil ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilled ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciling ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciled ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencils ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilling ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
tactile صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
victim طعمه
terminal tackle طعمه
baiting طعمه
setting up طعمه ها
victims طعمه
sets طعمه ها
set طعمه ها
prey طعمه
baits طعمه دادن
baited طعمه دادن
bait طعمه دادن
predacity طعمه جویی
victimizes طعمه کردن
chumming طعمه ریزی
victimizing طعمه کردن
prey طعمه قربانی
luring طعمه ماهی
lures طعمه ماهی
lured طعمه ماهی
lure طعمه ماهی
hank طعمه شکار
put upon طعمه قراردادن
put-upon طعمه قراردادن
victimized طعمه کردن
victimize طعمه کردن
victimising طعمه کردن
victimises طعمه کردن
ravin طعمه شکاری
baiter طعمه دهنده
victimised طعمه کردن
hanks طعمه شکار
flow diagram صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flowchart صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
take طعمه خوردن ماهی
hits طعمه دزدی ماهی
takes طعمه خوردن ماهی
hitting طعمه دزدی ماهی
hit طعمه دزدی ماهی
raven شکار طعمه شکاری
ravens شکار طعمه شکاری
prey دستخوش ساختن طعمه کردن
bait fish ماهی کوچک بعنوان طعمه
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
fly طعمه مصنوعی بشکل حشره
flowline خط وطی که نشانههای فلوچارت را بهم وصل میکند تا جهت جریان در فلوچارت را نشان میدهد
tabulation نشانههای نمایش داده شده برای بیان محل توقفهای جدول بندی شده
lures بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
steamers طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
steamer طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
luring بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
kill devil طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
lure بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lured بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
animals حیوان
animal حیوان
living creatuse حیوان
beast حیوان
beasts حیوان
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
bug taper ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
mavericks حیوان بیصاحب
maverick حیوان بیصاحب
whiffet حیوان رشدنکرده
bestiality جماع با حیوان
bestiality حیوان صفتی
beast of burden حیوان باربری
beastby حیوان صفت
lost animal حیوان ضاله
lost animal حیوان گمشده
spinal animal حیوان نخاعی
bipeds حیوان دوپا
zoophilous حیوان دوست
carnivorous حیوان گوشتخوار
beastly حیوان صفت
zoology حیوان شناسی
slick ear حیوان بی گوش
pack animals حیوان باربر
biped حیوان دوپا
pack animal حیوان باربر
zooerasty جماع با حیوان
brutes حیوان صفت
kitten بچه حیوان
zootheism حیوان پرستی
kittens بچه حیوان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com