Dictiornary-Farsi | عبوراز پایاب عمیق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 112 (6 milliseconds)

English	Persian
deep fording	عبوراز پایاب عمیق


Other Matches

fording	عبور از پایاب شناوری پایاب
downstream fill	توده پایاب خاکریز پایاب
downstream shell	توده پایاب خاکریز پایاب
cross from a flank	عبوراز یک جناح
flank crossing	عبوراز جناح دشمن
hash mark	قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
fords	پایاب
shoal	پایاب
forded	پایاب
ford	پایاب
downstream	در پایاب
shoals	پایاب
rock toe	سنگچین پایاب
downstream shell	پشته پایاب
wading crossing	عبور از پایاب
crossing site	محل پایاب
downstream fill	پشته پایاب
downstream face	نمای پایاب
downstream batter	میل پایاب
trapezoidal end sill	استانه پایاب ذوذنقهای
fordability	قابلیت پایاب داشتن
downstream profile at crown	نیمرخ پایاب در کلید
deeper	عمیق
deepest	عمیق
fathomless	عمیق
profound	عمیق
deep	عمیق
deep rooted	عمیق
deep targets	هدفهای عمیق
deep well	چاه عمیق
channeling	قسمت عمیق اب
canyon	دره عمیق
channels	قسمت عمیق اب
channelled	قسمت عمیق اب
channeled	قسمت عمیق اب
channel	قسمت عمیق اب
depth adjustment	تنظیم عمیق
in-depth	دقیق و عمیق
heartstrings	احساسات عمیق
willie waught	جرعه عمیق
suspiration	نفس عمیق
sopor	خواب عمیق
soaking pit	کوره عمیق
pit type furnace	کوره عمیق
inhalation	نفس عمیق
grand opera	اپرای عمیق
deep percolation	نفوذ عمیق
advance cracking	ترکهای عمیق
depth charges	خرج عمیق
midnight	دل شب تاریکی عمیق
abysm	بسیار عمیق
abysses	بسیار عمیق
abyss	بسیار عمیق
profoundly	بطور عمیق
crevasse	شکاف عمیق
recondite	عمیق پیچیده
depth charge	خرج عمیق
crevasses	شکاف عمیق
deep hole boring	سوراخ عمیق
deep hole drilling	سوراخ عمیق
deep fording	عبور از اب عمیق
canyons	دره عمیق
deep drawing	کشش عمیق
deep sleep	خواب عمیق [روانشناسی]
subsoil ploughing	شخم گود یا عمیق
subsoil	شخم عمیق زدن
to be dead asleep	در خواب عمیق بودن
slow-wave sleep [SWS]	خواب عمیق [روانشناسی]
in a world of one's own <idiom>	مشکل عمیق داشتن
suspire	نفس عمیق کشیدن
steep	دارای شیب عمیق
clunk	صدای عمیق و تو خالی
To take a deep breath .	نفس عمیق کشیدن
clunks	صدای عمیق و تو خالی
steepest	دارای شیب عمیق
reconditely	بطور پوشیده یا عمیق
diving well	قسمت عمیق استخر
deep charge	خرج عمیق دریایی
canon	دره عمیق وباریک
canons	دره عمیق وباریک
bathyal	مربوط به دریای عمیق
ebb tide	جریان جذر عمیق
deep supporting fire	اتش پشتیبانی عمیق
ravines	دره تنگ و عمیق
ravine	دره تنگ و عمیق
heartstring	عمیق ترین احساسات دل
psychognosy	مطالعه عمیق روانی
pit furnace crane	جراثقال کوره عمیق
psychognosis	مطالعه عمیق روانی
pit type furnace	کوره نوع عمیق
total discharge	تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
deep hole drilling machine	دستگاه مته سوراخ عمیق
deep minefield	میدان مین عمیق زیرابی
depth-adjustment mechanism	طرز کار تنظیم عمیق
bore hole pump	تلمبه توربینی چاه عمیق
plunge	گودال عمیق سرازیری تند
deep hole boring machine	دستگاه مته سوراخ عمیق
plunges	گودال عمیق سرازیری تند
tarn	دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
plunged	گودال عمیق سرازیری تند
hungry	[تورفتگی طاقچه مانند در دیوار عمیق]
ruts	جای چرخ عمیق روی شوسه
rut	جای چرخ عمیق روی شوسه
heart strings	عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
subcutis	عمیق ترین قسمت زیر پوست
deep discharge	تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
I have thought long and hard about it.	خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
crossing area	منطقه گذار منطقه پایاب
straddle trench	خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
Sophrosyne	وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
downstream radius of crest	شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست