English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (2 milliseconds)
English Persian
transverse عرضی
cross عرضی
crosser عرضی
crosses عرضی
crossest عرضی
traverse عرضی
traversed عرضی
traverses عرضی
traversing عرضی
lateral عرضی
Other Matches
crossbar خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbars خط عرضی صلیب میله عرضی
transect بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
crossbar خط عرضی
crossbars خط عرضی
accidentalism فلسفهء عرضی
athwart به طور عرضی
cross brace مهار عرضی
cross brace گیره عرضی
transverse joint درز عرضی
cross head تیر عرضی
square ball پاس عرضی
cross beam تیر عرضی
sag rod مهار عرضی
sides way نوسان عرضی
sagrod مهار عرضی
baselinesman خط نگهدار خط عرضی
shape of cross section نیمرخ عرضی
collateral ganglia عقدههای عرضی
cross linking اتصال عرضی
latitude band نوار عرضی
latitude band کمربند عرضی
lateral tell سبقت عرضی
cross trail جاده عرضی
lateral stability پایداری عرضی
cross traverse تراورس عرضی
lateral shifts تغییرات عرضی
lateral route جاده عرضی
crossed belt تسمه عرضی
lateral forces نیروهای عرضی
transverse plane صفحه عرضی
deflection sweep درو عرضی
leak coil بوبین عرضی
cross compartment دهلیز عرضی
cross cut برش عرضی
cross fall شیب عرضی
cross feed تغذیه عرضی
radial play بازی عرضی
cross hole سوراخ عرضی
radial load بار عرضی
northing مختصات عرضی
cross roll نورد عرضی
cross section مقطع عرضی
cross section برش عرضی
cross section نیمرخ عرضی
horizontal plane صفحه عرضی
accidentalism فلسفه عرضی
profile مقطع عرضی
timber دنده عرضی
transverse fault گسل عرضی
profiling مقطع عرضی
transverse reinforcement ارماتور عرضی
accidents صفت عرضی
accident صفت عرضی
transverse scale مقیاس عرضی
transverse stress تنش عرضی
transverse valley دره عرضی
transverse wave موج عرضی
traversing fire اتش عرضی
trimmed joist تیر عرضی
profiles مقطع عرضی
profiled مقطع عرضی
transverse crack ترک عرضی
transverse section مقطع عرضی
phenomenal عارضی عرضی
cross piece تیر عرضی
transection برش عرضی
phenomenally عارضی عرضی
transversal section برش عرضی
axis خط طولی یا عرضی
transversal wave موج عرضی
transverse acceleration شتاب عرضی
transverse axis محور عرضی
abeam جهت عرضی
frame دنده عرضی
transverse bracing تقویت عرضی
transverse bulkhead تیغه عرضی
cross-aisle [گوشواره عرضی کلیسا]
y axis محور عرضی مختصات
counter-brace تیر تقویت عرضی
northing محور عرضی نقشه
transverse cardan shaft محور کاردان عرضی
swinging of flow نوسانات عرضی جریان
transection برش یا مقطع عرضی
latitude band نوار عرضی زمینی
valley cross section نیمرخ عرضی دره
transverse test specimen نمونه ازمایش عرضی
transverse conductance مقدار هدایت عرضی
transverse bending test ازمایش خمش عرضی
transverse fatigue test ازمایش خستگی عرضی
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
traverse حرکت عرضی یا مورب
cross hole nut مهره با سوراخ عرضی
cross barred دارای میلههای عرضی
brace تیر تقویت عرضی
career courses دورههای عرضی نظامی
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
traversing حرکت عرضی یا مورب
backward pass پاس عرضی یا به عقب
thwarted نشیمنگاه عرضی قایق
thwart نشیمنگاه عرضی قایق
rafters تیر عرضی طاق
rafter تیر عرضی طاق
braced تیر تقویت عرضی
traverses حرکت عرضی یا مورب
traversed حرکت عرضی یا مورب
shrouds بکسلهای عرضی ناو
accidental غیر مترقبه عرضی
cross wall دیوار پلهای عرضی
crossing target هدفهای متحرک عرضی
crossrial carriage پاگیر تیر عرضی
cross slide کشوی لغزنده عرضی
cross sectional data دادههای برش عرضی
enfilade درو عرضی کردن
cross section سطح مقطع عرضی
section of valley نیمرخ عرضی دره
cross level buble حباب تراز عرضی
cross sectional area سطح مقطع عرضی
cross tree رابط عرضی دکلها
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
I have nothing more to say . دیگر عرضی نیست ( ندارم )
keels ستون عرضی مرکزی ناو
cross trail جاده سرتاسری عرضی در منطقه
terete استوانهای شکل در برش عرضی
cross-gable [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
keel ستون عرضی مرکزی ناو
cross folding test ازمایش چین خوردگی عرضی
balkline خط عرضی روی میز بیلیارد
tumple گردش حول محور عرضی
lateral tell پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
baulking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
toggles میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
toggle میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
baulks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
frame قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
stock ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stocked ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
balkline spot نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
phugoid oscillation نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
fishbone mine سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
Dudley carpet فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com