English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
English Persian
dismissal عزل مختومه کردن دعوی
dismissals عزل مختومه کردن دعوی
Other Matches
dismiss منفصل کردن موضوعی را مختومه کردن
dismissing منفصل کردن موضوعی را مختومه کردن
dismisses منفصل کردن موضوعی را مختومه کردن
pretending دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
res judicata امر مختومه
adjudicated case امر مختومه
restitution of conjugal rights دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
suing دعوی کردن
quarreled دعوی کردن
quarreling دعوی کردن
sues دعوی کردن
quarrel دعوی کردن
sued دعوی کردن
set up claim to دعوی کردن
quarrels دعوی کردن
quarrelling دعوی کردن
quarrelled دعوی کردن
sue دعوی کردن
stet processus گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
go to law اقامه دعوی کردن دادخواهی کردن عارض شدن
relinquish a claim ترک دعوی کردن
disaffirm ترک دعوی کردن
relinquishes ترک دعوی کردن
litigates طرح دعوی کردن
relinquished ترک دعوی کردن
litigating طرح دعوی کردن
relinquish ترک دعوی کردن
litigated طرح دعوی کردن
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom> شروع به دعوی کردن
litigate طرح دعوی کردن
subduct ترک دعوی کردن
lodge a complaint اقامه دعوی کردن
pretend to دعوی یا ادعا کردن
traversing تکذیب کردن دعوی
traverses تکذیب کردن دعوی
quarrels دعوی کردن منازعه
quarreled دعوی کردن منازعه
disclaims ترک دعوی کردن
quarreling دعوی کردن منازعه
disclaiming ترک دعوی کردن
disclaimed ترک دعوی کردن
disclaim ترک دعوی کردن
quarrel دعوی کردن منازعه
quarrelling دعوی کردن منازعه
quarrelled دعوی کردن منازعه
traverse تکذیب کردن دعوی
traversed تکذیب کردن دعوی
pretends بخود بستن دعوی کردن
to pretend to wisdom دعوی عقل یا حکمت کردن
pretending بخود بستن دعوی کردن
pretend بخود بستن دعوی کردن
litigating دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
bring a suit against a person اقامه دعوی علیه کسی کردن
bring an action against someone علیه کسی اقامه دعوی کردن
to start quarrelling <idiom> شروع به دعوی کردن [اصطلاح روزمره]
lodge a complaint against someone علیه کسی اقامه دعوی کردن
litigates دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigate دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigated دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
processes جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
process جریان دعوی از مجرای قانون تعقیب کردن
redundancies در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancy در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
disaffirm دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
compounding a felony سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
pleadings افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
use and occupation عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
briefed خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
pretension دعوی
pretensions دعوی
lawsuit دعوی
strife دعوی
lawsuits دعوی
quarreling دعوی
suit at law دعوی
quarreled دعوی
profession دعوی
quarrelled دعوی
quarrelling دعوی
quarrels دعوی
quarrel دعوی
professions دعوی
claims دعوی
claimed دعوی
cases دعوی
claiming دعوی
case دعوی
claim دعوی
prime impression دعوی بدوی
prime impression دعوی ابتدایی
hearing استماع دعوی
quitclaim ترک دعوی
restitution of conjugal rights دعوی تمکین
lis mota شروع دعوی
proceeding for damage دعوی خسارت
claim for restitution دعوی استرداد
issue موضوع دعوی
ancillary suit دعوی طاری
jactitation دعوی دروغ
remedy sought by plaintiff خواسته دعوی
jactation دعوی دروغ
relinquishment of a claim ترک دعوی
issued موضوع دعوی
vexatious action دعوی ایذائی
admissible case دعوی مسموع
parties of dispute اصحاب دعوی
hearings استماع دعوی
object of claim خواسته دعوی
personal action دعوی شخصی
opponents طرف دعوی
counterclaim دعوی متقابل
opponent طرف دعوی
personal action دعوی منقول
party to a suit طرف دعوی
nullity proceeding دعوی بطلان
possessory action دعوی مالکیت
counter claim دعوی متقابل
acquittance ترک دعوی
cross action دعوی متقابل
disclaimers ترک دعوی
disclaimer ترک دعوی
mertis of the case ماهیت دعوی
acquittance سندترک دعوی
criminal action دعوی جزایی
post litem motam پس از طرح دعوی
parties to a dispute اصحاب دعوی
desistement انصراف از دعوی
pleas پاسخ دعوی
plea پاسخ دعوی
the litigants طرفین دعوی
cases دعوی مورد
cases دعوی مرافعه
subject of debate موضوع دعوی
substituted service اوراق دعوی
case دعوی مورد
case دعوی مرافعه
suits خواستگاری دعوی
litigation دعوی قضایی
suit خواستگاری دعوی
parties اصحاب دعوی
claimants اصحاب دعوی
pretension دعوی خودفروشی
bringing an action اقامه دعوی
litigation ترافع دعوی
initiating proceedings اقامه دعوی
suited خواستگاری دعوی
pretensions دعوی خودفروشی
cause of claim منشاء دعوی
splitting a cause of action تجزیه دعوی
waiving a claim اسقاط دعوی
desistement ترک دعوی
civil action دعوی مدنی
set off دعوی متقابل
s.c همان دعوی
right of action حق اقامه دعوی
litigant طرف دعوی
relinquishment of a claim اسقاط دعوی
withdrawal of a case استرداد دعوی
issues موضوع دعوی
litigants اصحاب دعوی
retraxit استرداد دعوی
hypothetical case دعوی فرضی
security for costs تامین هزینه دعوی
replevin دعوی اعاده مالکیت
real action دعوی غیر منقول
action in personam دعوی بر علیه شخص
pleas in bar مدافعات مسقط دعوی
right of action حق طرح دعوی در دادگاه
prima facie case دعوی قابل طرح
sounding in damages دعوی خسارت مستدل
querela دعوی مطروح در محکمه
quitclaim سند ترک دعوی
right of action حق طرح دعوی دردادگاه
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
secta ادله خواهان دعوی
possessory action دعوی اعاده مالکیت
prima facie case دعوی قابل استماع
obiter dictum خارج از موضوع دعوی
litigable قابل طرح دعوی
civil action دعوی مدنی یا حقوقی
seduction دعوی فریب و اغوا
judge advocate اقامه کننده دعوی
evidance in substanttiation of claims ادله اثبات دعوی
bills گزارش جریان دعوی
lose the case محکوم شدن در دعوی
parties متداعیین اطراف دعوی
bill گزارش جریان دعوی
libllant خواهان یا شاکی دعوی افترا
action in rem دعوی بر علیه عین مال
jactitation of marriage دعوی دروغ نسبت به زناشویی
non suit ترک دعوی به وسیله خواهان
venue محل وقوع جرم یا دعوی
venues محل وقوع جرم یا دعوی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com