English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
girl scout عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scouts عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Other Matches
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
The passenger was admitted into the USA. به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
federal reserve system ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
united states ایالات متحده
USA ارتش ایالات متحده
ole glory پرچم ایالات متحده
United States of America ایالات متحده امریکا
united states attorney دادستان کل ایالات متحده
USA مخفف ایالات متحده امریکا
stars and bars نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
department of state وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
north-eastern وابسته به شمال شرق ایالات متحده
U.S.A.F مخفف نیروی هوایی ایالات متحده
f.b.i یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
republican party یکی از دوحزب بزرگ ایالات متحده امریکا
Uncle Sam لقب دولت ایالات متحده امریکا عمو سام
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
blue laws قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
liberty party حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
blue law قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
national crime information center شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
Indian summers هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
new deal روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
Ivy League نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
democratic party یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
point four چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
scoutmasters سرپرست پیشاهنگان
scoutmaster سرپرست پیشاهنگان
interwed در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
jamboree مجمع پیشاهنگان خوشی
jamborees مجمع پیشاهنگان خوشی
cousins پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts دختر بی شرم دختر پیشخدمت
dataset آمریکا # مودم #
Levittown شهر لیوت [آمریکا]
Treasury Department اداره خزانه داری [ در آمریکا]
period آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
RJ اتصال با چهاراتصال درسوکتهای تلفن در آمریکا
George Town نام محلهای در شهر واشنگتن در آمریکا
Georgetown نام محلهای در شهر واشنگتن در آمریکا
periods آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
C.I.A مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
federal council مجلس متحده
federal government حکومت متحده
the united kingdom سلطنت متحده
confederacies ایالات هم پیمان هم پیمانی
lord lieutenant نماینده پادشاه در ایالات
the united states of america ایالات یا کشورهای متحدامریکا
confederacy ایالات هم پیمان هم پیمانی
compuserve یکی از مهمترین سرویسهای اطلاعاتی line-on وابسته به آمریکا
English style [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
bow-pew [نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
United Arab Emirates امارات متحده عربی
federal authorities قدرت دولت متحده
federal council مجلس دولت متحده
United Kingdom کشور متحده پادشاهی
united arab republic جمهوری متحده عربی
interstate commerce commission کمیسیون تجارت بین ایالات
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
federal constitution قانون اساسی دولت متحده
silicon محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
Midwestern وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده
texas استان تکزاس درکشورهای متحده امریکا
statehood یکی از ایالتهای متحده شدن یا بودن
virginia نام یکی از ایالات اتازونی توتون ویرژینی
GOSIP استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
sherman anti trust act قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
illinois استان >ایلی نویز< در ایالت متحده امریکا
T carrier استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
T committee انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
tailgate party [American E] پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
first class cricket مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
DES استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
grand daughter دختر دختر
granddaughter دختر دختر
wenches دختر
daughter دختر
daughters دختر
sissified دختر
maids دختر
maid دختر
quean دختر
phoebe دختر گا
lasses دختر
lass دختر
daughtren دختر
fille دختر
wench دختر
she ان دختر یا زن
girly دختر
granddaughters دختر دختر
girl دختر
girls دختر
girlie دختر
first cousin دختر خاله
age of consent سن قانونی دختر
whose d. is she? او دختر کیست
first cousin دختر عمو
girl scout پیشاهنگ دختر
girl scouts پیشاهنگ دختر
teeny-boppers دختر بچه
belles دختر خوشگل
teeny-bopper دختر بچه
girlfriend دوست دختر
girlfriends دوست دختر
schoolgirl دختر مدرسه
first cousin دختر عمه
first cousins دختر عمه
first cousin دختر دایی
first cousins دختر عمو
first cousins دختر خاله
first cousins دختر دایی
schoolgirls دختر مدرسه
balletgirl دختر رقصنده
cowgirl دختر گاوچران
czarevna دختر تزار
demoiselle دختر خانم
hussy دختر گستاخ
hussies دختر جسور
gamine دختر کوچه
gamine دختر ولگرد
hussies دختر گستاخ
god daughter دختر تعمیدی
goddauhgter دختر تعمیدی
grand son پسر دختر
colleen دختر بور
colleen دختر موخرمایی
tomboy دختر پسروار
stepdaughters دختر خوانده
granddaughter دختر پسر
bobby socker دختر نابالغ
stepdaughter دختر خوانده
maidens دختر باکره
grandsons پسر دختر
grandson پسر دختر
maiden دختر باکره
tomboys دختر پسروار
belle دختر خوشگل
granddaughters دختر پسر
hussy دختر جسور
girl guide دختر پیشاهنگ
nurse maid دختر پرستار
wench دختر دهقان
hoyden ar hoi دختر گستاخ
periwinkle گل تلفونی دختر
ingenue دختر ساده
periwinkles گل تلفونی دختر
proserpina دختر زاوش
proserpine دختر زاوش
minx دختر گستاخ
lass n دختر بچه
inheritrix زن یا دختر ارث بر
trull دختر جوان
nursemaids دختر پرستار
hoyden دختر گستاخ
hoyden ar hoi دختر بی شرم
nursemaid دختر پرستار
wenches دختر دهقان
inheritress زن یا دختر ارث بر
bobby soxer دختر نابالغ
milkmaid دختر شیر دوش
spinster دختر خانه مانده
milkmaids دختر شیر دوش
niece دختر برادر یا خواهر
old maid دختر خانه مانده
filly دختر شوخ و جوان
fillies دختر شوخ و جوان
nieces دختر برادر یا خواهر
girlie دختر وار دخترانه
old maids دختر خانه مانده
spinsters دختر خانه مانده
alumna دختر یا زن فارغ التحصیل
princess of the blood دختر یا نوه پادشاه
gamine دختر هوس باز
nymphet دختر کوچک و زیبا
pinup تصویر دختر زیبا
senorita دوشیزه دختر خانم
spinsterish مثل دختر ترشیده
who is this girl ? این دختر کیست
townswoman دختر شهری فاحشه
goddaughter دختر خواندهی روحانی
goddaughters دختر خواندهی روحانی
grisette دختر کارگر فرانسوی
besom دختر گستاخ وجسور
She is a pretty of it . دختر قشنگی؟ است
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. دختر خودرأیی است
girly دختر وار دخترانه
jade دختر لاسی پشم سبز
cissies دختر مردیا بچه زن صفت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com