Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
back
عقبی گذشته
backs
عقبی گذشته
Other Matches
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
hinder
عقبی
the postern door
در عقبی
backpart
عقبی
trailng
عقبی
f. like
عقبی
hilted
عقبی
hinders
عقبی
hindering
عقبی
hindered
عقبی
posticous
عقبی
the next world
عقبی
the hereafter
عقبی
rearward
عقبی
retral
عقبی
posterior
عقبی
back panel
صفحه عقبی
postern
درب عقبی
roundhouse
اطاق عقبی
hilted
قسمت عقبی
the future
دنیای دیگر عقبی
fireback
دیواره عقبی کوره یابخاری
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
heels
قسمت عقبی سر چوب گلف
heel
قسمت عقبی سر چوب گلف
heels
قسمت عقبی بدنه قایق
beam-ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
beam ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
bird's nest
قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
hind
عقبی پشت پای گاو
mizzenmast
دگل عقبی کشتی دو دگله
tails
قسمت عقبی تخته موج
tail
قسمت عقبی تخته موج
tailblock
قسمت عقبی تخته موج
tailed
قسمت عقبی تخته موج
fore and aft
واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
false edge
قسمت سوم عقبی تیغه سابر
due out
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
leach
لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leeches
لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leech
لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
round house
بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
quarter
یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
split jump
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
scalper
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
covers
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
flip
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
toe walley
پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
tucking
پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tuck
پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucks
پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
foreby
گذشته
forepassed
گذشته
forepast
گذشته
yesternight
شب گذشته
let
[leave]
alone
<conj.>
گذشته از
last night
شب گذشته
last a
گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
گذشته ها گذشته
and certainly not
<conj.>
گذشته از
foretime
گذشته
by gone
گذشته
bypast
گذشته
beyoned the pale
از حد گذشته
not to mention
<conj.>
گذشته از
gone by
گذشته
over with
گذشته
due out
گذشته
aside from
گذشته از
not to speak of
<conj.>
گذشته از
agone
گذشته
to say nothing of
<conj.>
گذشته از
spun or span
گذشته
past
گذشته
departed
گذشته
bygone
گذشته
asides
گذشته از
preceded
گذشته
historical
گذشته
old
گذشته
oldest
گذشته
older
گذشته
aside
گذشته از
the year past
سال گذشته
further
[moreover]
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
ultimo
ماه گذشته
the preterite tense
زمان گذشته
in addition
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
whish
بسرعت گذشته
ultimo
در ماه گذشته
aside from that
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
upheld
گذشته uphold
besides
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
outdid
گذشته outdo
bled
گذشته Bleed
pt
زمان گذشته
furthermore
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
the present and the past
حال و گذشته
moreover
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
the present and the past
اکنون و گذشته
the present and the past
گذشته و حال
sware
گذشته swear
sup.latest or last
تازه گذشته
on top of this
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
the past tense
زمان گذشته
over and above
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
what is more
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
beyond that
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
stale cheque
چک تاریخ گذشته
on top of that
<adv.>
گذشته از این
on to
<adv.>
گذشته از این
on top of this
<adv.>
گذشته از این
additionally
<adv.>
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
از این گذشته
aside from that
<adv.>
از این گذشته
beyond that
<adv.>
گذشته از این
what is more
<adv.>
گذشته از این
additionally
<adv.>
گذشته از این
also
[moreover]
<adv.>
گذشته از این
aside from that
<adv.>
گذشته از این
forby
<adv.>
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
گذشته از این
in addition
<adv.>
گذشته از این
moreover
<adv.>
گذشته از این
over and above
<adv.>
گذشته از این
retrospective view
[on]
نگاه به گذشته
on to
<adv.>
از این گذشته
further on
از این گذشته
additionally
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
also
[moreover]
<adv.>
به جز آن
[گذشته از این]
furthermore
از این گذشته
on top of that
<adv.>
از این گذشته
beyond that
<adv.>
از این گذشته
besides
<adv.>
از این گذشته
forby
<adv.>
از این گذشته
further
[moreover]
<adv.>
از این گذشته
in addition
<adv.>
از این گذشته
moreover
<adv.>
از این گذشته
on top of this
<adv.>
از این گذشته
over and above
<adv.>
از این گذشته
what is more
<adv.>
از این گذشته
over
گذشته اضافی
past
گذشته از ماورای
retrospect
شامل گذشته
retrospect
نگاه به گذشته
late
تازه گذشته
furthermore
<adv.>
از این گذشته
furthermore
<adv.>
گذشته از این
retroactive
معطوف به گذشته
by gone
قدیمی گذشته ها
by gone
چیزهای گذشته
desperado
از جان گذشته
ex post
به اعتبار گذشته
expired
گذشته از موعد
in a. to this
گذشته ازاین
in the p
درزمان گذشته
regression
بازگشت به گذشته
bygone
چیزهای گذشته
yesterday
زمان گذشته
over-
گذشته اضافی
desperate
از جان گذشته
exposed
سر راه گذشته
besides
<adv.>
گذشته از این
yesteryear
سال گذشته
sprang
گذشته gnirps
also
گذشته از این
rode
گذشته ride
swore
گذشته sweatr
out of date
از تاریخ گذشته
nostalgia
حسرت گذشته
belated
ازموقع گذشته
belatedly
ازموقع گذشته
past tense
زمان گذشته
last sunday
یکشنبه گذشته
over and above
گذشته ازاین
self devoted
از خود گذشته
past years
سالهای گذشته
last week
هفته گذشته
retrospective falsification
تحریف گذشته
redolence
خاطرات گذشته
next week
هفته گذشته
last year
سال گذشته
lastmonth
ماه گذشته
self giving
از خود گذشته
retroact
شامل گذشته شدن
took
زمان گذشته فعل take
the last two years
دوسال اخیر یا گذشته
passe
کهنه مسلک گذشته
one cannot put back the time
<proverb>
زمان گذشته نیاید به بر
overdue draft
برات سررسید گذشته
ultimo
مربوط به ماه گذشته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com