English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
English Persian
medea complex عقده فرزند کشی
Other Matches
complexes عقده
ganglion عقده
complex عقده
superiority complex عقده ای
nodules برامدگی عقده
nodule برامدگی عقده
obsessions عقده روحی
complex عقده روانی
obsession عقده روحی
jocasta complex عقده یوکاستا
complex indicator نشانگر عقده
diana complex عقده دیانا
complexes عقده روانی
ganglionated عقده دار
edipus complex عقده ادیپ
electra complex عقده الکترا
lump in throat عقده در گلو
universal complex عقده همگانی
inferiority complexes عقده حقارت
inferiority complex عقده حقارت
sympathetic ganglion عقده سمپاتیک
knot مشکل عقده
spinal ganglion عقده نخاعی
orestes complex عقده اورستس
knots مشکل عقده
oedipus complex عقده ادیپ
mother complex عقده مادری
medea complex عقده میدیا
preganglionic قبل از عقده عصبی
obsessing ایجاد عقده روحی کردن
preganglionic وابسته به جلو عقده عصبی
obsesses ایجاد عقده روحی کردن
obsessed ایجاد عقده روحی کردن
obsess ایجاد عقده روحی کردن
only child تک فرزند
sonship فرزند
impignorate فرزند
progeniture فرزند
progency فرزند
filicide فرزند کش
sonless بی فرزند
get فرزند
sons فرزند
son فرزند
progeny فرزند
scion فرزند
offspring فرزند
bairns فرزند
bairn فرزند
scions فرزند
breeds فرزند
child فرزند
getting فرزند
gets فرزند
fries فرزند
fry فرزند
frying فرزند
breed فرزند
stepchildren فرزند خوانده
nurse child فرزند خوانده
nurse child فرزند رضائی
godchild فرزند خوانده
orestes فرزند اگاممنون
Paris فرزند " پریام "
sonnish فرزند وار
stepsons فرزند خوانده
fosterling فرزند رضاعی
adopted child فرزند خوانده
stepson فرزند خوانده
godchildren فرزند خوانده
child adoption فرزند خواندگی
polynices فرزند ادیپوس
stepchild فرزند خوانده
foster child فرزند خوانده
adoption فرزند خواندگی
filicide فرزند کشی
hagseed فرزند زن ساحره
firstborn فرزند ارشد
to berave of ason بی فرزند کردن
sonny فرزند جان
whoreson فرزند فاحشه
the losser of a child فقدان یا داغ فرزند
sole offspring فرزند منحصر بفرد
he is my only child فرزند یگانه من است
judah یهودا فرزند یعقوب
freeborn فرزند ازاد مرد
fruit فرزند میوه دادن
mac پیشوندی بمعنی " فرزند"
macs پیشوندی بمعنی " فرزند"
fruits فرزند میوه دادن
problem child فرزند مسئله دار
isaac اسحق فرزند حضرت ابراهیم
hagborn شیطان زاده فرزند ساحره
adoptionist معتقد به فرزند خواندگی عیسی
fosterling طفل شیرخوار فرزند خوانده
ancestral file که فرزند فایل جاری است
ishmael اسمعیل فرزند ابراهیم وهاجر
japheth یافث فرزند نوح پیامبر
thyestes فرزند پلوپس وبرادر اتریوس
levi لاوی فرزند یعقوب پیغمبر
parenting پس انداختن و بار آوردن فرزند
abel فرزند ادم ابوالبشر که برادرش
shem سام فرزند بزرگ نوح پیغمبر
primogeniture حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
aegisthus فرزند Thyestes قاتل Atreus و عاشق کلیتمنسترا
jonathan یوناتان فرزند شائول و دوست داود پیغمبر
ultimogeniture اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
jus sanguinis قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
grandfather file سومین گونه معروف فایل پشتیبان پس از فایل پدر و فرزند
parent program در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
recaption مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
tenant by curtesy عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com