English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (4 milliseconds)
English Persian
yachtsman علاقمندبه دریانوردی
yachtsmen علاقمندبه دریانوردی
Other Matches
partial علاقمندبه
seafaring دریانوردی
navigation دریانوردی
seamanship مهارت در دریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
cruising speed سرعت دریانوردی
nautical chart نقشه دریانوردی
rules of the roads قوانین دریانوردی
seaworthy قابل دریانوردی
traffic انتقال دریانوردی
trafficking انتقال دریانوردی
traffics انتقال دریانوردی
trafficked انتقال دریانوردی
deck log دفتر وقایع دریانوردی
shell back دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
unseaworthy غیر قابل دریانوردی
nautical مربوط به دریانوردی ملوانی
side lights چراغ دریانوردی طرفین ناو
fourth degree of readiness محل دریانوردی station cruising: syn
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
dock trials ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com