Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 235 (26 milliseconds)
English
Persian
signal
علامت دادن
signaled
علامت دادن
signalled
علامت دادن
To give a signal ( sign) .
علامت دادن
say the word
<idiom>
علامت دادن
Search result with all words
marker
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
blip
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blips
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blind
چشمک زدن علامت دادن
blinded
چشمک زدن علامت دادن
blinds
چشمک زدن علامت دادن
flag
باپرچم علامت دادن
flags
باپرچم علامت دادن
signal
مخابره کردن علامت دادن
signal
سیگنال علامت دادن
signaled
مخابره کردن علامت دادن
signaled
سیگنال علامت دادن
signalled
مخابره کردن علامت دادن
signalled
سیگنال علامت دادن
hyphen
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphens
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
denote
علامت بودن معنی دادن
denoted
علامت بودن معنی دادن
denotes
علامت بودن معنی دادن
negation
تغییر دادن علامت یک عدد
blue flag
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
bugle call
علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
burn notice
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
coacher
مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
hunting horn
بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
starke
با شیپور علامت دادن
waff
اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
Other Matches
symbol
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol
علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
consenting
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
symptom
علامت
badge
علامت
bullet
یک علامت
presaging
علامت
differentia
علامت
badges
علامت
fog signal
علامت مه
symbol
علامت
signalled
علامت
signal
علامت
symptoms
علامت
marine code
علامت
emblem
علامت
code
علامت
marks
علامت
indicator
علامت
characters
علامت
character
علامت
ditto
علامت
codes and codification
علامت
signal generator
علامت زا
token
علامت
signum
علامت
emblems
علامت
banner
علامت
mark
علامت
caret
علامت
bullets
یک علامت
banners
علامت
tokens
علامت
apostrophize
علامت
symptomless
بی علامت
apostrophe
علامت
presage
علامت
presaged
علامت
presages
علامت
insignia
علامت
tick
علامت
apostrophes
علامت
tag
علامت
brand
علامت
branding
علامت
brands
علامت
indicium
علامت
stripe
علامت
impresa
علامت
stripes
علامت
ticked
علامت
tags
علامت
signaled
علامت
designation
علامت
ticks
علامت
unsigned
بی علامت
designations
علامت
check mark
علامت کنترل
sign learning
علامت اموزی
sign gestalt
علامت- گشتالت
sign flag
پرچم علامت
sign position
موقعیت علامت
celtic cross
علامت ضربدر
sign position
مکان علامت
sign of the cross
علامت صلیب
signal level
سطح علامت
sign position
موضوع علامت
brevity code
علامت اختصاری
exclamation point
علامت تعجب
brand leader
علامت تجارتی
check character
علامت مقابلهای
sign and magnitude
علامت و مقدار
calibration mark
علامت کالیبراسیون
sign bit
بیت علامت
busy signal
علامت اشغال
chalks
علامت سفیدکردن
chalking
علامت سفیدکردن
tags
علامت زدن
chalk
علامت سفیدکردن
capital asset
علامت تجارتی
signal detection
علامت یابی
sign extension
گسترش علامت
tag
علامت زدن
chalked
علامت سفیدکردن
sign digit
رقم علامت
sign magnitude
علامت و مقدار
negative signe
علامت منفی
accident
علامت سلاح
accidents
علامت بد مرض
accidents
علامت سلاح
idle indicating signal
علامت ازاد
identification character
علامت مشخصه
signaled
علامت نشانه
guard signal
علامت نگهبان
group mark
علامت گروه
frequency mark
علامت فرکانس
flash signal
علامت فلاش
signal
علامت نشانه
file mark
علامت فایل
faugh
علامت تعجب
external symbol
علامت خارجی
equal sign
علامت تساوی
accident
علامت بد مرض
index mark
علامت شاخص
note of a
علامت تعجب
medical badge
علامت بهداری
marque
علامت مخصوص
mark condition
شرط علامت
ha
علامت تعجب
banners
علامت علم
banner
علامت علم
logical symbol
علامت منطقی
logic symbol
علامت منطقی
line out
با خط علامت گذاشتن
line clear signal
علامت ازاد
signalled
علامت نشانه
interrogation point
علامت سئوال
question mark
علامت سوال
question marks
علامت سوال
equal sign
علامت برابری
pharmaceutical sign
علامت دواسازی
end mark
علامت بی پایان
control character
علامت کنترلی
connector symbol
علامت اتصال
composite symbol
علامت ترکیبی
ratch
علامت سفید
commodity code
علامت کالا
request signal
علامت درخواست
command signal
علامت فرمان
road marking
علامت راه
romberg's sign
علامت رومبرگ
dash
این علامت
dash
علامت زدن
dashed
این علامت
dashed
علامت زدن
codes and codification
علامت گذاری
dashes
این علامت
control signal
علامت کنترل
crypto
علامت رمز
picture signal
علامت تصویر
blazer
علامت گذار
blazers
علامت گذار
positive sign
علامت مثبت
processing symbol
علامت پردازش
draft marks
علامت ابخور
double hyphen
این علامت //
disconnect signal
علامت انفصال
digital signal
علامت رقمی
prosign
علامت قراردادی
prosign
علامت پیشوند
decision symbol
علامت تصمیم
radar trace
علامت رادار
radical sign
علامت جذر
cut off signal
علامت قطع
dashes
علامت زدن
exclamation mark
علامت تعجب
tally
قرین علامت
tallying
قرین علامت
signaling
علامت دهی
minus sign
علامت منها
minus signs
علامت منها
minus
کم شد با علامت منفی
earmarking
علامت گذاری
tallies
قرین علامت
tallied
قرین علامت
trig
علامت گذاشتن
names
ابرو علامت
showings
علامت مظهر
showing
علامت مظهر
oh
علامت صفر
visual signal
علامت بصری
typification
علامت سازی
typicalness
علامت شاخصیت
typicality
نمونه علامت
bracket
این علامت
what
علامت استفهام
marked
علامت دار
trade mark
علامت تجارتی
inverts
علامت چاپ
signalling
علامت دهی
plus sign
علامت بعلاوه
brands
علامت تجاری
plus sign
علامت باضافه
plus sign
علامت جمع
plus signs
علامت بعلاوه
plus signs
علامت باضافه
plus signs
علامت جمع
signed
علامت دار
trade mark
علامت بازرگانی
Trade mark.
علامت تجارتی
zooks
علامت تعجب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com