Dictiornary-Farsi | علامت متمایز کننده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
logotype	علامت متمایز کننده


Other Matches

parity bit	عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
advisory signal	علامت یادآوری کننده
driving range	علامت تعیین کننده فاصله ها
vane	علامت بادنما پرده جدا کننده
vanes	علامت بادنما پرده جدا کننده
range markers	علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
command destruct signal	علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
distinguished	متمایز
different	متمایز
distinctive	متمایز
contradistinctive	متمایز
differentiated	متمایز
distinct	متمایز
distinguished symbol	نماد متمایز
diverse	متغیر متمایز
beach marker	علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
constructive fraud	منظورعملی است که به اعتبارقانون خاص عنوان کلاهبرداری بافته و از این نظر از کلاهبرداری واقعی وارادی متمایز است
differentiating	متمایز کردن تفکیک کردن
differentiate	متمایز کردن تفکیک کردن
differentiates	متمایز کردن تفکیک کردن
bingo	علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
common low	سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold	متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor	کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller	هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling	کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor	گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer	وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network	یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor	هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere	وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors	هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator	منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter	نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor	اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer	دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive	گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi	نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer	تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator	سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive	خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge	خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing	مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur	تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding	پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
signal	علامت
apostrophize	علامت
character	علامت
characters	علامت
mark	علامت
emblem	علامت
tag	علامت
tags	علامت
presaging	علامت
badge	علامت
branding	علامت
brands	علامت
badges	علامت
codes and codification	علامت
presages	علامت
presaged	علامت
presage	علامت
signaled	علامت
indicium	علامت
code	علامت
marine code	علامت
banners	علامت
banner	علامت
bullet	یک علامت
bullets	یک علامت
marks	علامت
differentia	علامت
token	علامت
tokens	علامت
signal generator	علامت زا
designations	علامت
insignia	علامت
ticks	علامت
ticked	علامت
tick	علامت
apostrophes	علامت
apostrophe	علامت
ditto	علامت
caret	علامت
symptom	علامت
signum	علامت
symptoms	علامت
fog signal	علامت مه
unsigned	بی علامت
indicator	علامت
signalled	علامت
stripe	علامت
impresa	علامت
symbol	علامت
brand	علامت
stripes	علامت
symptomless	بی علامت
designation	علامت
emblems	علامت
showing	علامت مظهر
signaler	علامت دهنده
signal detection	علامت یابی
demarcation	علامت گذاری
processing symbol	علامت پردازش
signal level	سطح علامت
marker pen	علامت گذار
allegory	نشانه علامت
signalled	علامت نشانه
typification	علامت سازی
typicalness	علامت شاخصیت
logic symbol	علامت منطقی
showings	علامت مظهر
signaling	علامت دهی
coding	علامت گذاری
index mark	علامت شاخص
interrogatives	علامت سئوال
V-sign	علامت پیروزی
acoustic signal	علامت صوتی
audible signal	علامت سمعی
banners	علامت علم
signallzation	علامت گذاری
V-signs	علامت پیروزی
banner	علامت علم
start signal	علامت شروع
logical symbol	علامت منطقی
status symbol	علامت مقام
draft marks	علامت ابخور
status symbols	علامت مقام
double hyphen	این علامت //
composite symbol	علامت ترکیبی
ha	علامت تعجب
sign digit	رقم علامت
sign extension	گسترش علامت
brand names	علامت ساخت
stand	علامت یادبود
interrogative	علامت سئوال
symbol	علامت نمون
earmarking	علامت گذاری
brand name	علامت ساخت
positive sign	علامت مثبت
sign flag	پرچم علامت
sign gestalt	علامت- گشتالت
signal	علامت دادن
sign of the cross	علامت صلیب
sears	علامت داغ
seared	علامت داغ
sear	علامت داغ
sign position	موضوع علامت
sign position	مکان علامت
allegories	نشانه علامت
signalled	علامت دادن
control character	علامت کنترلی
sign learning	علامت اموزی
signal	علامت نشانه
medical badge	علامت بهداری
signaled	علامت دادن
control signal	علامت کنترل
indicator	علامت خط نشانه
signaled	علامت نشانه
sign position	موقعیت علامت
mark	علامت گذاشتن
mark	نشان علامت
markings	علامت گذاری
signalling	علامت دهی
plus sign	علامت بعلاوه
trade mark	علامت تجارتی
prosign	علامت پیشوند
sign magnitude	علامت و مقدار
trade mark	علامت تجاری
guard signal	علامت نگهبان
radical sign	علامت جذر
radar trace	علامت رادار
blazer	علامت گذار
arrow head	علامت پیکان
blazers	علامت گذار
prosign	علامت قراردادی
mark	علامت گذاری
cut off signal	علامت قطع
marking	علامت گذاری
plus sign	علامت باضافه
sleeve emblem	علامت سردست
say the word <idiom>	علامت دادن
decision symbol	علامت تصمیم
balefire	اتش علامت
sign and magnitude	علامت و مقدار
plus signs	علامت جمع
exclamation mark	علامت تعجب
plus sign	علامت جمع
dash	این علامت
plus signs	علامت بعلاوه
dash	علامت زدن
dashed	این علامت