English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
soilage علف تازه علوفه حیوانات
Other Matches
feedstuff علوفه
stover علوفه
provender علوفه
foraged علوفه
fodder علوفه
foraging علوفه
keeping علوفه
forage علوفه
forages علوفه
new blood <idiom> جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
enactory دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
fodder علوفه دادن
feeds خوراک علوفه
feed خوراک علوفه
hay loft انبار علوفه
new coined تازه بنیاد تازه سکه زده
wheatworm کرم کوچک انگل گندم و علوفه
wheat eel کرم کوچک انگل گندم و علوفه
newlywed تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
lore حیوانات
dung مدفوع حیوانات
buggery with animals جماع با حیوانات
bestiality جماع با حیوانات
zoolatry پرستش حیوانات
wildlife حیوانات وحشی
zootomy تشریح حیوانات
feedstuff خوراک حیوانات
chits توله حیوانات
fauna حیوانات یک اقلیم
put away <idiom> کشتن حیوانات
foal توله حیوانات
foals توله حیوانات
home range جایگاه حیوانات
chit توله حیوانات
stray animals حیوانات ضاله
rodentia حیوانات قراضه
domestic animals حیوانات اهلی
breeding پرورش حیوانات
venery حیوانات شکارشونده
bulls حیوانات نر بزرگ فرمان
farm پرورشگاه حیوانات اهلی
forepaw پنجه دست حیوانات
farmed پرورشگاه حیوانات اهلی
bull حیوانات نر بزرگ فرمان
zootechnical وابسته به فن تربیت حیوانات
pedication عمل جنسی با حیوانات
farms پرورشگاه حیوانات اهلی
make friends <idiom> رفاقت با حیوانات ومردم
damage feasant خسارت ناشی از حیوانات
big game شکار حیوانات بزرگ
woodnote صدای حیوانات جنگل
beaver سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
pens حیوانات اغل خانه ییلاقی
sweetbread تیموس حیوانات جوان دنبلان
acron قسمت قدامی حیوانات بنددار
warren محل نگهداری حیوانات وحشی
crest یال [حیوانات و جانور شناسی]
parkas نیم تنه پوست حیوانات
reclaim animal حیوانات وحشی تربیت شده
warrens محل نگهداری حیوانات وحشی
squamation پوشش فلسی شکل حیوانات
privilegium حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
zoomorphic [استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
pen حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned حیوانات اغل خانه ییلاقی
penning حیوانات اغل خانه ییلاقی
mane یال [حیوانات و جانور شناسی]
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
diana الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
taxidermy پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
home range جای محدود برای فعالیت حیوانات
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
exuviae پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
gasteropod حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
dicker مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
fluor مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
animalist مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
veterinarian پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
forequarter ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
veterinarians پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
zoomorphism تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
vivary جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
taxidermist ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
zootechnician کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
poundage وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fish story ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph [فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish meal ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
tusks دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusk دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
pounds اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pound اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounded اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounding اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
post glacial تازه
recent تازه
modern تازه
new تازه
the new world تازه
newer تازه
newest تازه
renewed تازه
fresh- تازه
fresh تازه
younger تازه
greenest تازه
green تازه
young تازه
new-laid تازه
new laid تازه
new- تازه
brand new تر و تازه
dewiest تازه
red hot تازه
scions تازه
scion تازه
dewy تازه
dewier تازه
newfashioned تازه
mint a mint condition تازه تازه
inchoative تازه
new fashioned تازه
up to date تازه
new fallen تازه
newfangled مد تازه
new born تازه
freshest تازه
up-to-date تازه
new blown تازه شگفته
brand-new بکلی نو یا تازه
scarc ely جخت تازه
new employees کارمندان تازه
verdured تازه سرسبز
revised edition چاپ تازه
neoteric نویسنده تازه
regeneracy تولد تازه
new arrived تازه رسیده
novices تازه کار
novice تازه کار
settlor مهاجر تازه
ultramodern بسیار تازه
new come تازه امده
regeneration تولد تازه
to innovate in تازه اوردن
to bring in تازه اوردن
new clown تازه شکفته
new buit تازه ساخت
new buit تازه ساز
new built تازه ساز
new built تازه ساخت
tenderfoot تازه کار
new come تازه رسیده
sup.latest or last تازه گذشته
neocortex قشر تازه مخ
span new کاملا تازه
span new خیلی تازه
new comer تازه وارد
late تازه گذشته
reprint چاپ تازه
reprinted چاپ تازه
turn over a new leaf <idiom> شروعی تازه
recension چاپ تازه
carechumen تازه وارد
new fledged تازه پر در اورده
new jerusalem اورشلیم تازه
green old wound زخم تازه
green crop علف تازه
green concrete بتن تازه
far out تازه و غیرسنتی
ordinee شماش تازه
grcen wine شراب تازه
novitiate تازه کار
newish نسبه تازه
newmade تازه ساخت
recent development بسط تازه
jackleg تازه کار
bran new بکلی نو یا تازه
reprinting چاپ تازه
neoteric جدید تازه
reprints چاپ تازه
neo christianity مسیحیت تازه
nascency تازه پیداشدگی
nascence تازه پیداشدگی
refresher تازه کننده
reappraisal ارزیابی تازه
reappraisals ارزیابی تازه
rebirth تولد تازه
new fallen snow برف تازه
young ice یخ تازه بسته
What is new? What is cooking ? تازه چه خبر ؟
juvenescent تازه جوان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com