English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 233 (3 milliseconds)
English Persian
air operations عملیات هوایی
Search result with all words
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
harassing عملیان ایذایی عملیات ایذایی هوایی
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
air area operations عملیات منطقه هوایی
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air facility تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air inst alations تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air force component نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
air frieghting بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
air ground section قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
air ground system سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air offensive عملیات افندی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
air transport operation عملیات ترابری هوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airmobile operations عملیات متحرک هوایی
break off فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counterflak اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
intruder operation تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
tactical air operation عملیات تاکتیکی هوایی
unit emplaning در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
way point ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
Other Matches
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air position موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
air distant support پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
heavy lift حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
air alert warning اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
treatments عملیات
treatment عملیات
operation عملیات
op عملیات
operations عملیات
campaigned عملیات جنگی
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
subversives عملیات براندازی
airmobile operations عملیات هوارو
pseudooperation شبه عملیات
rescue operation عملیات نجات
area of operation منطقه عملیات
operations research تحقیق در عملیات
phasing مراحل عملیات
campaign عملیات جنگی
operation manager مدیر عملیات
terminal operations عملیات بارانداز
amphibious operation عملیات اب خاکی
terminal operations عملیات اسکلهای
radius شعاع عملیات
offensives عملیات افندی
chemical operations عملیات شیمیایی
psychological operations عملیات روانی
flow charts شمای عملیات
centre of activities مرکز عملیات
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
airborne battlefield عملیات هوابرد
campaigning عملیات جنگی
arithmetic operation عملیات حسابی
block operation عملیات بلوک
theater of operations صحنه عملیات
delay عملیات تاخیری
thermal treatment عملیات گرمایی
war room اتاق عملیات
hostilities عملیات خصمانه
delaying عملیات تاخیری
base operation عملیات پایگاهی
hostility عملیات خصمانه
infiltration عملیات نفوذی
base of operations پایگاه عملیات
flow chart شمای عملیات
autonomous operation عملیات ازاد
operating program برنامه عملیات
operation center مرکز عملیات
campaigns عملیات جنگی
preliminary treatment عملیات مقدماتی
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
night operations عملیات شبانه
business type operation عملیات کامپیوتری
business type operation عملیات تجارتی
autonomous operation عملیات مستقل
process chart نقشه عملیات
building operations عملیات ساختمانی
subversive عملیات براندازی
delays عملیات تاخیری
offensive عملیات افندی
sabotaged عملیات تخریبی
denial operations عملیات ممانعتی
over the beach operations عملیات کرانهای
deputy for operations معاونت عملیات
destructive operation عملیات مخرب
terrain زمین عملیات
phase مرحله عملیات
phased مرحله عملیات
region ناحیه عملیات
over the beach operations عملیات ساحلی
delaying action عملیات تاخیری
operations room اتاق عملیات
heat treatment عملیات حرارتی
countermine عملیات ضد مین
synchronous operation عملیات همزمان
covert operations عملیات مخفی
covert operations عملیات پنهانی
operationally ready حاضر به عملیات
sabotage عملیات تخریبی
delay action عملیات تاخیری
regions ناحیه عملیات
phases مرحله عملیات
espial عملیات جاسوسی
flight operations عملیات پرواز
nature of the operation ماهیت عملیات
divert action عملیات مخالف
action deferred تامل در عملیات
plan of action طرح عملیات
external operation عملیات خارجی
string operation عملیات رشتهای
parallel operation عملیات موازی
surface treatment عملیات سطحی
spial عملیات جاسوسی
harassing actions عملیات ایذایی
immediate action عملیات فوری
global operation عملیات سراسری
scene of action صحنه عملیات
dry run عملیات جنگی
earth work عملیات خاکی
electrochemical treatment عملیات الکتروشیمایی
formal operations عملیات صوری
f.of operations حوزه عملیات
operation map نقشه عملیات
manual operation عملیات دستی
computer operation عملیات کامپیوتر
concrete operations عملیات عینی
hot dogging عملیات نمایشی
serial operation عملیات سری
scope منظور از عملیات
offence عملیات تعرضی
scope هدف عملیات
operation overlay کالک عملیات
rehearsal تکرار عملیات
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
Military operations. عملیات نظامی
Construction works . عملیات ساختمانی
combat information center اطاق عملیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com