English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
Other Matches
action agent مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
redevelop دوباره پیش بردن
redeveloping دوباره پیش بردن
redeveloped دوباره پیش بردن
redevelops دوباره پیش بردن
combatants یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
target dossiers پرونده هدفها
target system سیستم هدفها
program of targets برنامه هدفها
target overlay کالک هدفها
target list لیست هدفها
schedule of targets برنامه هدفها
group of targets گروه هدفها
list of targets لیست هدفها
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
target information center مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
acoustical surveillance اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
burn through range مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
flash ranging location تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
trap سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
weapon selector مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
target offset methode روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
ideology روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
ingredient عناصر
ingredients عناصر
known data عناصر تیرمعلوم
minor elements عناصر فرعی
job elements عناصر شغلی
component operation عناصر عملیاتی
combat , elements عناصر رزمی
column head عناصر سرستون
representative elements عناصر نماینده
conversion of data تبدیل عناصر
intelligence data عناصر اطلاعات
data element عناصر اطلاعات
known data عناصر معلوم
cantilever elements عناصر کنسولی
gft setting عناصر خط کش تیر
essential elements عناصر ضروری
firing data عناصر تیر
minor elements عناصر جزئی
transmutation تبدیل عناصر
meteorological data عناصر هواسنجی
target indications عناصر هدف
clemency اعتدال عناصر
orbital element عناصر مداری
trace elements عناصر کمیاب
to push out پیش بردن جلو بردن
imbibe تحلیل بردن فرو بردن
imbibed تحلیل بردن فرو بردن
imbibes تحلیل بردن فرو بردن
imbibing تحلیل بردن فرو بردن
treadway پل برای عناصر پیاده
inner transition elements عناصر واسطه داخلی
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
constituent elements of crime عناصر متشکله جرم
combat , elements عناصر درگیر در رزم
basic data عناصر تیر اولیه
chart data عناصر تیر نقشهای
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
essential elements of information عناصر اصلی اخبار
transition series گروه عناصر واسطه
force augmentation عناصر تقویتی یکان
data سوابق عناصر داده ها
periocic table جدول تناوبی عناصر
elemental مربوط به عناصر ابتدائی
interrupted [عناصر معماری منقطع]
head عناصر اولیه ستون
masochism لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
quantification معرفی عناصر یک جسم تعریف
coriolis force اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
direct plotting تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
chaines [عناصر بنایی شبیه پایه]
computing sight وسیله محاسبه عناصر تیر
record firing عناصر تیر را ثبت کنید
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
filters حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
topology روش اتصال عناصر مختلف شبکه
purge تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filter حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
purges تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
aided matching سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
gun pointing data عناصر مربوط به روانه کردن توپ
aided matching سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searchingly جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
articulation [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
clock method روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
charting نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
arrays تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charted نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
neglecting این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
array تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
circulars صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
charts نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
half thickness ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
chart نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
electrothermal printer چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
neglects این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
centerpiece [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
circular صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
dichogamic دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
guerrilla جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
direct plotting تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
guerillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamous دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
pert chart نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
circuit وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
selective clock stetching تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
radar tracking تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
directors نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
decomposing تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
repeats بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
universal مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
repeat بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
electrothermal printer چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
elements of weather عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
bis دوباره
anew دوباره
afresh دوباره
continually دوباره و دوباره
de novo دوباره
revet دوباره
again دوباره
on more دوباره
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
rewrote دوباره نوشتن
rewrote دوباره نویسی
redevelop دوباره فاهرکردن
redeveloped دوباره فاهرکردن
recaptures دوباره تسخیرکردن
recaptured دوباره تسخیرکردن
recapture دوباره تسخیرکردن
reissue دوباره منتشرکردن
reissued دوباره منتشرکردن
rewritten دوباره نویسی
rewritten دوباره نوشتن
readjusts دوباره تعدیل
encore دوباره بنوازید
encores دوباره بنوازید
reproduction تولید دوباره
readjusted دوباره تعدیل
readjust دوباره تعدیل
readjusting دوباره تعدیل
re-ran دوباره دویدن
re-run دوباره دویدن
re-running دوباره دویدن
rewrite دوباره نوشتن
rewrite دوباره نویسی
rewrites دوباره نوشتن
second check بررسی دوباره
rewrites دوباره نویسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com