Total search result: 201 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
encephalogram |
عکس برداری ازمغز با اشعه مجهول |
|
|
Other Matches |
|
roentgenography |
عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول |
radiolucency |
درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول |
xrays |
اشعه مجهول |
x ray |
اشعه مجهول |
roentgen ray |
اشعه مجهول |
x radiation |
تشعشع اشعه مجهول |
x ray therapy |
درمان با اشعه مجهول |
radiogram |
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول |
radiograms |
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول |
roentgenoscopy |
معاینه بوسیله اشعه مجهول |
roentgenize |
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن |
roentgenoscope |
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول |
roentgen |
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول |
penetrameter |
الت مخصوص سنجش درجه نفوذ اشعه مجهول |
roentgenogram |
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است |
roentgenology |
شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند |
tomography |
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی |
wheatstone bridge |
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد |
gun |
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی |
guns |
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی |
deflections |
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش |
deflection |
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش |
cybernetics |
مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی |
xerography |
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره |
xerographic |
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره |
non interlaced |
سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد |
stencilling |
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری |
stencil |
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری |
stenciled |
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری |
stenciling |
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری |
stencils |
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری |
stencilled |
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری |
hectograph |
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری |
fameless |
مجهول |
unbeknownst |
مجهول |
unbeknown |
مجهول |
secrets |
سر مجهول |
secret |
سر مجهول |
unknowns |
مجهول |
unknown |
مجهول |
rontgen rays |
پرتو مجهول |
of obscure birth |
مجهول النسب |
of unknown ownership |
مجهول المالک |
unknown sample |
نمونه مجهول |
of unknown identity |
مجهول الهویه |
identity of unknown |
مجهول الهویه |
unclear condition |
شرط مجهول |
fameless |
مجهول الهویه |
the passive voive |
بنا مجهول |
the passive voive |
فعل مجهول |
the passive voice |
فعل مجهول |
the passive voice |
بنای مجهول |
ownership of unknown |
مجهول المالک |
geodesy |
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی |
incognito |
نا شناس مجهول الهویه |
ignotum per igno tius |
توضیح مجهول با چیزمجهول تر |
property with unknown owner |
مال مجهول المالک |
property of unknown ownership |
مال مجهول المالک |
passiveness |
فعل درحالت مجهول |
property of unknown ownership |
اموال مجهول المالک |
fabulous |
افسانه وار مجهول |
person of unknown indentity |
شخص مجهول الهویه |
deponont |
در فاهر مجهول و در باطن معلوم |
rontgenogram |
عکسی که با پرتو مجهول بردارند |
common control |
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری |
participle |
وجه وصفی مجهول صفت مفعولی |
participles |
وجه وصفی مجهول صفت مفعولی |
geodetic datum |
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی |
radio activity |
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد |
radioactivity |
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد |
rontgen |
نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد |
bench mark |
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری |
anticathode |
قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول |
trig list |
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده |
ray |
اشعه |
deflected |
یا اشعه |
rays |
اشعه ها |
deflecting |
یا اشعه |
radiation |
اشعه |
deflect |
یا اشعه |
deflects |
یا اشعه |
beta radiation |
اشعه بتا |
microwave radiation |
اشعه میکروموجی |
alpha rays |
اشعه الفا |
alpha rediation |
اشعه الفا |
beam width |
پهنای اشعه |
electron beam |
اشعه الکترونی |
beam cutoff |
قطع اشعه |
radiation sickness |
بیماری اشعه |
gamma ray |
اشعه گاما |
lasers |
اشعه لیزر |
reseau |
اخراج اشعه |
cosmic rays |
اشعه کیهانی |
beta ray |
اشعه بتا |
rays of light |
اشعه نور |
roentgen rays |
اشعه رنتگن |
gamma rays |
اشعه گاما |
ion beam |
اشعه یونی |
gamma |
اشعه گاما |
gammas |
اشعه گاما |
beta rays |
اشعه بتا |
actinic rays |
اشعه فعال |
canal rays |
اشعه مجرایی |
cathode ray oscillograph |
اشعه کاتدیک |
silvery rays |
اشعه نقرهای |
laser |
اشعه لیزر |
ray |
اشعه تابشی |
deflection defocusing |
پریشانی اشعه |
ultraviolet ray |
اشعه فرابنفش |
xrays |
اشعه ایکس |
cathode rays |
اشعه کاتدی |
x rays |
اشعه ایکس |
X-raying |
اشعه رونتگن |
electron ray |
اشعه الکترونی |
electron beam |
اشعه الکترون |
cosmicray |
اشعه کیهانی |
x ray |
اشعه ایکس |
x radiation |
اشعه ایکس |
electronic beam |
اشعه ی الکترونیکی |
flashback |
بازتاب اشعه |
flashbacks |
بازتاب اشعه |
gamma radiation |
اشعه گاما |
X-ray |
اشعه ایکس |
X-rays |
اشعه ایکس |
X-ray |
اشعه رونتگن |
x ray beam |
اشعه رونتگن |
X-rayed |
اشعه ایکس |
X-rayed |
اشعه رونتگن |
X-raying |
اشعه ایکس |
electron ray tube |
لامپ اشعه کاتدیک |
density of an electron beam |
چگالی اشعه الکترونی |
cosecant squared beam |
اشعه با مربع کوسکانت |
phosphor |
معمولا اشعه الکترونی |
black body radiation |
اشعه جسم سیاه |
crookes tube |
لامپ اشعه ایکس |
electron beam cutting |
برش با اشعه الکترونی |
welding by electron beam |
جوشکاری با اشعه الکترونی |
electron beam generator |
مولد اشعه الکترونی |
electron beam welding |
جوشکاری با اشعه الکترونی |
crt |
لامپ با اشعه کاتدی |
ultraviolet |
اشعه مادون بنفش |
x ray source |
منبع اشعه رونتگن |
blue beam magnet |
مغناطیس اشعه ابی |
cathode pay tube |
لامپ با اشعه کاتدی |
cathode ray oscilloscope |
اسیلوسکوپ اشعه کاتدی |
cathode ray tude |
لوله اشعه کاتدی |
roentgenography |
پرتونگاری با اشعه ایکس |
density of an ion beam |
چگالی اشعه یونی |
searchlight |
اشعه نور افکن |
searchlights |
اشعه نور افکن |
x ray equipment |
تجهیزات اشعه رونتگن |
red, green, blue |
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی |
infrared ray |
اشعه فرو سرخ |
ultrared |
انطرف اشعه قرمز |
beam current at a specified point |
شدت اشعه الکترونی در یک نقطه |
infrared |
وابسته به اشعه مادون قرمز |
exposes |
درمعرض اشعه قرار دادن |
expose |
درمعرض اشعه قرار دادن |
insolation |
در مقابل اشعه افتاب قراردادن |
cathode ray oscilloscope |
نوسان نمای اشعه کاتدی |
electron beam focusing |
تمرکز دهی اشعه الکترونی |
emissivity |
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه |
exposing |
درمعرض اشعه قرار دادن |
back azimuth method |
گرای معکوس در اخراج اشعه |
tannage |
قهوهای در اثر اشعه افتاب |
survey station |
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری |
beams |
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون |
radiac |
کشف اشعه رادیواکتیو و اندازه گیری ان |
beam |
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون |
ultraviolet ray |
اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش |
thermal imagery |
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز |
luminous energy |
نیرویی که تبدیل به اشعه نورانی میشود |
isodose |
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع |
diathermic |
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز |
diathermanous |
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز |
core |
وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی |
permanent magnet focusing |
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار |
permanent magnet centering |
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار |
cores |
وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی |
beam |
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن |
beams |
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن |
electron gun |
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند |
x plate |
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی |
radial line plot |
روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه |
internal magnetic focus tube |
لامث اشعه کاتدیک با سیستم فوکوس مغناطیسی |
flame cleaning |
تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن |
differential laser gyro |
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند |
ultraviolet |
ایجاد شده بوسیله اشعه ماورا بنفش یافرابنفش |
scan |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
ultraviolet light |
MORPG که محتوای آن با اشعه ماورای بنفش پاک میشود |
scans |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
scanned |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
line flyback |
اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود |
field control |
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری |
rem |
مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد |
luminescence |
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه |
flyback |
اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود |
frequencies |
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند |
detector |
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز |
detectors |
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز |