English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (1 milliseconds)
English Persian
parathyroid غدد پاراتیروئید مترشحه از غدد ماوراء درقی
Other Matches
antithyroid ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
parathyroid glands غدههای پاراتیروئید
exudate مادهء مترشحه
secretory غده مترشحه
endocrine غده مترشحه داخلی
spittle مایع مترشحه از غدد بزاقی تف
thyroid body غده درقی
thyroids وابسته بغده درقی
thyroid وابسته بغده درقی
hyperthyroid ازدیاد فعالیت غذه درقی
hypothyroidism از کار افتادن یانقص غده درقی
cretin شخصی که غده درقی اوترشحات لازم را نداردودرنتیجه دارای مشاعرنادرست است
cretins شخصی که غده درقی اوترشحات لازم را نداردودرنتیجه دارای مشاعرنادرست است
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
transmountain ماوراء کوهستانی
ultrafiche ماوراء فیش
transmontane ماوراء کوهستانی
supersensible ماوراء محسوسات
transcutaneal ماوراء پوستی
transcutaneous ماوراء پوستی
hypersonic ماوراء الصوت
ultrasonics ماوراء صوت
ultrasonic ماوراء صوت
aerospace فضای ماوراء جو
overseas ماوراء بحار
supernatural ماوراء طبیعی
supersonic ماوراء صوت
numinous ماوراء الطبیعه
ultraviolet ماوراء بنفش
pellucid حائل ماوراء
beyond انطرف ماوراء دورتر
semiopaque کمی حاجب ماوراء
supersensible ماوراء عالم حواس
transfinite ماوراء اعداد محدود
supernaturalism فلسفه ماوراء طبیعه
violet ray اشعهء ماوراء بنفش
extraterrestrial radiation تابشهای ماوراء زمینی
ultraviolet light نور ماوراء بنفش
transcendentalism فلسفه ماوراء الطبیعه
transduction عبور از ماوراء چیزی
ultrahigh frequency بسامد ماوراء زیاد
meta metalanguage ماوراء فوق زبان
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
ultrashort drilling مته کاری ماوراء صوت
metaphysics مبحث علوم ماوراء طبیعی
metaphysician دانشمند علوم ماوراء طبیعی
metaphisical مربوط به علم ماوراء طبیعت
usli مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
ultraviolet ray اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
diathermic هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
tramontane واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
diathermanous هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
ultra large scale integration مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
transmarine واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
metaphysical وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
slsi Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ
dosimeter وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
aluminum paste تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
hyper- پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
eprom PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
ldl یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com