English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (2 milliseconds)
English Persian
mess غذاخوری باشگاه ناو
messes غذاخوری باشگاه ناو
Other Matches
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
farm باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farms باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
eating غذاخوری
messes سالن غذاخوری
mess kit وسایل غذاخوری
mass hall سالن غذاخوری
meal time هنگام غذاخوری
mess gear وسایل غذاخوری
mess سالن غذاخوری
monophagy یک نوع غذاخوری
officer's mess سالن غذاخوری افسران
mess kit فرف عایق غذاخوری
place settings وسایل میز غذاخوری
place setting وسایل میز غذاخوری
repasts غذا خوردن وقت غذاخوری
repast غذا خوردن وقت غذاخوری
mess steward رئیس رسد غذاخوری سراشپز
clubs باشگاه
clubbed باشگاه
clup باشگاه
clubmate هم باشگاه
clubbing باشگاه
club باشگاه
mess نهارخوری باشگاه
steward پیشخدمت باشگاه
common rooms باشگاه دانشجویان
common room باشگاه دانشجویان
general manager مدیر باشگاه
hunt club باشگاه شکارچیان
indian club باشگاه هندیها
service club باشگاه افراد
stewards خدمه باشگاه
stewards پیشخدمت باشگاه
mess president رئیس باشگاه
club sport باشگاه ورزشی
service club باشگاه سربازان
steward خدمه باشگاه
club خاج باشگاه
clubbed خاج باشگاه
waive رد ادعای باشگاه
waived رد ادعای باشگاه
mess treasurer حسابدار باشگاه
messes نهارخوری باشگاه
clubbing خاج باشگاه
waives رد ادعای باشگاه
football club [British Englisch] باشگاه فوتبال
clubs خاج باشگاه
mess treasurer متصدی صندوق باشگاه
country club باشگاه ورزشی وتفریحی
pro shop فروشگاه باشگاه حرفهای
rotarian عضو باشگاه روتاری
wardroom باشگاه افسران ناو
gymkhana ورزشگاه باشگاه ورزشی
country clubs باشگاه ورزشی وتفریحی
golf club باشگاه گلف بازان
pavilion باشگاه بازیگران در انگلستان
country club باشگاه خارج از شهر
clubhouses محل باشگاه وانجمن
clubhouse محل باشگاه وانجمن
pavilions باشگاه بازیگران در انگلستان
gymkhanas ورزشگاه باشگاه ورزشی
hell fire club باشگاه جوانان بی پروا
jockey club باشگاه سوار کاران
jockey club باشگاه سوارکاران انگلستان
country clubs باشگاه خارج از شهر
options حق باشگاه در تمدید قرارداد
option حق باشگاه در تمدید قرارداد
unattached بدون وابستگی ورزشکار به باشگاه
YMCAs مخفف باشگاه جوانان مسیحی
YMCA مخفف باشگاه جوانان مسیحی
glee club کلوب یا باشگاه اواز و سرود
protection and indemnity club باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
YWCA مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCAs مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
to go clubbing به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
clubbing :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubs :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbed :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
p&l club club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com