Dictiornary-Farsi | غرق کننده جعبه مین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (16 milliseconds)

English	Persian
flooder	غرق کننده جعبه مین


Other Matches

containers	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
magazines	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest	جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
box pass	جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
kit	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
hutches	جعبه
hutch	جعبه
chests	جعبه
box	جعبه
drawers	جعبه
drawer	جعبه
kits	جعبه
chest set	جعبه
cist	جعبه
box pass	جعبه رخ ده
air box	جعبه دم
incasement	جعبه
boxes	جعبه
kit	جعبه
hot bus bar	جعبه
cage	جعبه
cages	جعبه
case	جعبه
cases	جعبه
chest	جعبه
showcases	جعبه اینه
ammunition chest	جعبه مهمات
box maker	جعبه ساز
jewel box	جعبه جواهر
cabinet	جعبه کشودار
box connector	رابط جعبه
transmission case	جعبه دنده
box stall	جعبه اخور
holdall	جعبه هزارپیشه
busbar	جعبه تقسیم
musical boxes	جعبه ساز
mail box	جعبه پستی
breakout box	جعبه قطع
sandtable	جعبه شنی
boxy	جعبه مانند
box suitmeats	جعبه شیرینی
soapbox	جعبه صابون
socket box	جعبه پریز
musical box	جعبه ساز
soapboxes	جعبه صابون
terminal box	جعبه ترمینال
panels	جعبه کلیدبرق
panel	جعبه کلیدبرق
cabinets	جعبه کشودار
casket	جعبه کوچک
casket	جعبه جواهرات
caskets	جعبه کوچک
toolbox	جعبه ابزار
battery case	جعبه باتری
decision box	جعبه تصمیم
battery box	جعبه باطری
transmissions	جعبه دنده
holdalls	جعبه هزارپیشه
transmission	جعبه دنده
repair kit	جعبه تعمیر
bernoulli box	جعبه برنولی
caskets	جعبه جواهرات
terminal box	جعبه کلم
battery box	جعبه باتری
battery bus	جعبه تقسیم
crates	جعبه بندی
receivers	جعبه خزانه
receiver	جعبه خزانه
blocks	جعبه قرقره
blocked	جعبه قرقره
block	جعبه قرقره
crankcase	جعبه کارتر
cotainer	جعبه باطری
discrimination box	جعبه افتراق
pouch kit	جعبه دارو
junction box	جعبه اتصال
junction box	جعبه تقسیم
demolition kit	جعبه تخریب
crate	جعبه بندی
tool box	جعبه ابزار
tool boxes	جعبه ابزار
tool kit	جعبه ابزار
tool kits	جعبه ابزار
puzzle box	جعبه معما
outlet box	جعبه دیواری
outlet box	جعبه خروجی
output box	جعبه فیوز
cases	صندوق جعبه
case	صندوق جعبه
panel box	جعبه تابلو
junction box	جعبه ترمینال
junction boxes	جعبه اتصال
junction boxes	جعبه تقسیم
conduit box	جعبه انشعاب
drive mechanism	جعبه دنده
completed case	جعبه پر شده
echo box	جعبه بازاوا
phantom target	جعبه بازاوا
mirror frame	جعبه اینه
watchcase	جعبه ساعت
colour box	جعبه رنگ
distributing box	جعبه تقسیم
showcase	جعبه اینه
showcased	جعبه اینه
showcasing	جعبه اینه
coil box	جعبه پیچک
chain case	جعبه زنجیر
cartridge box	جعبه فشنگ
connection box	جعبه اتصال
workbox	جعبه ابزار
junction boxes	جعبه ترمینال
power pack	جعبه تغذیه
sandboxes	جعبه یا گودال شن
fuse boxes	جعبه فیوز
fuse box	جعبه فیوز
tray	جعبه دو خانه
splice box	جعبه تقسیم
trays	جعبه دو خانه
distribution box	جعبه انشعاب
distribution box	جعبه تقسیم
problem box	جعبه مساله
zoom box	جعبه درشتنمایی
carter	جعبه کارتر
gun bag	جعبه توپ
gear	جعبه دنده
geared	جعبه دنده
gears	جعبه دنده
alarm box	جعبه الارم
gearbox	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
gearing	جعبه دنده
shuttle box	جعبه دو سره
ab power pack	جعبه تغذیه ا.ب
hatboxes	جعبه کلاه
hatbox	جعبه کلاه
skinner box	جعبه اسکینر
smoke pot	جعبه دودانگیز
switching kit	جعبه اتصال
goal box	جعبه هدف
cartons	جعبه مقوایی
carton	جعبه مقوایی
air box	جعبه هوا
black boxes	جعبه سیاه
boxes	جعبه مقوایی
box	جعبه مقوایی
gear case	جعبه دنده
inductance box	جعبه اندوکتانس
incase	در جعبه گذاردن
steering gear	جعبه فرمان
incase etc	در جعبه گذاشتن
jardiniere	جعبه گلدان
black box	جعبه سیاه
gear box	جعبه دنده
jack box	جعبه اتصال
head stock	جعبه هرزگردماشین تراش
shelling	جعبه حاوی باروت
holdall	جعبه اسبابهای مختلف
holdalls	جعبه اسبابهای مختلف
steering gear	جعبه دنده فرمان
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
transfer case	جعبه انتقال نیرو
pyx	جعبه کوچک صندوقچه
pyx	جعبه قطب نما
kettles	جعبه قطب نما
ratchet box	جعبه آچار جغجغه ای
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
chain case	جعبه محافظ زنجیر
boxiness	شکل جعبه بودن
buoyant mine case	جعبه مین شناور
boxes are made of wood	جعبه ها را از چوب میسازند
boxed	قرار دادن در یک جعبه
palette	جعبه رنگ نقاشی
extention alarm push	جعبه انشعاب اژیر
cameras	دوربین یا جعبه عکاسی
camera	دوربین یا جعبه عکاسی
box section bed	جعبه ماشینهای ابزار
demolition kit	جعبه وسایل تخریب
shells	جعبه حاوی باروت
shell	جعبه حاوی باروت
glove compartment	جعبه داش بورد
glove compartments	جعبه داش بورد
transmission oil	روغن جعبه دنده
transmission grease	گریس جعبه دنده
kettle	جعبه قطب نما
accessory gear box	جعبه چرخدنده فرعی
molding box	جعبه قالب گیری
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
show case	ویترین جعبه اینه
obstruction box	جعبه ایجاد مانع
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
cold spell or cold snap <idiom>	یک جعبه هوای سرد
dialog box	جعبه تبادل دوطرفه
receivers	جعبه خوراک دهنده
district call box	جعبه خبر محلی