Dictiornary-Farsi | غروب آفتاب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 49 (4 milliseconds)

English	Persian
sunset	غروب آفتاب


Other Matches

Every single day. Day in day out.	آفتاب به آفتاب
weatherbeaten	آفتاب سوخته
Fully exposed (over-exposed)to the sun.	درسینه آفتاب
on the sunny side .	درسمت آفتاب رو
Make hay while the sun shines. <proverb>	تا آفتاب مى تابد خرمن کن.
rain or shine	چه باران باشد چه آفتاب
sun lamp	لامپ حمام آفتاب
sun lamps	لامپ حمام آفتاب
The sun was roasting us .	آفتاب ما راکباب کرد
plane as a pikestaff	مانند آفتاب روشن
night	غروب
evening	غروب
gloam	غروب
evenfall	غروب
nights	غروب
sundown	غروب
sunsets	غروب
sunset	غروب
dusk	هنگام غروب
westering	غروب کننده
sunsets	غروب افتاب
cockshut	غروب افتاب
to go down	غروب کردن
second dog watch	پاس غروب
even fall	اول غروب
evening naval twilight	غروب دریایی
go down	غروب کردن
theoretical setting	غروب نظری
visible setting	غروب مرئی
moonset	غروب ماه
vesper	غروب نمازمغرب
vesper	ستاره غروب
The sun rays dazzle (hit) the eyes.	نور آفتاب چشم رامی زند
The sun is all the more welcome. In this cold weather.	دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
Ravishingly beautiful.	مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
hesper	مظهرستاره غروب یازهره
gloaming	غروب تاریک و روشن
the setting of the sun	غروب کردن خورشید
tip fading	[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
sunscreens	کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreen	کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
acronichal	فاهر شونده در غروب افولی
acronical	فاهر شونده در غروب افولی
dog watch	پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
the sun is near setting	افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
airglow	روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
The sun has set (hadd set).	آفتاب رفته است ( رفته بود )
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.	نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.