Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
dead rise
فاصله مرده
Search result with all words
time lag
فاصله زمانی مرده
time lags
فاصله زمانی مرده
Other Matches
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
space
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
holes
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
in the dust
مرده
exanimate
مرده
vapid
مرده
his heart sank
دل مرده شد
low-spirited
دل مرده
deceased
مرده
dead
مرده
defunct
مرده
six feet under
<idiom>
مرده
lifeless
مرده
low spirited
دل مرده
extinct
مرده
hearses
مرده کش
hearse
مرده کش
one-man
یک مرده
one man
یک مرده
at rest
مرده
blate
روح مرده
death's head
جمجمه مرده
dead load
بار مرده
morgue
مرده خانه
widower
مرد زن مرده
air slaked lime
اهک مرده
exanimate
دل مرده وبیروح
dull finish
رخده مرده
down with him
مرده باد
dull finish
کالیبر مرده
widowers
مرد زن مرده
deadness
حالت مرده
parted
درگذشته مرده
dead as a d.
بکلی مرده
dead volume
حجم مرده
out of play
توپ مرده
dead time
زمان مرده
dead storage
حجم مرده
death feigning
مرده نمایی
playing dead
مرده نمایی
death watch
پاسبان مرده
dead space
فضای مرده
dead soils
خاکهای مرده
dead as a doornail
<idiom>
کاملا مرده
dead storage
گنجایش مرده
morgues
مرده خانه
stillbirths
مرده زاد
dead band
نوار مرده
stillbirth
مرده زاد
dead ball
توپ مرده
deadball
توپ مرده
time lags
زمان مرده
saprophage
مرده خوار
resurrectionist
مرده دزد
resurrection man
مرده دزد
reliquiae
مرده ریگ
cremation
مرده سوزانی
cremations
مرده سوزانی
pah
مرده شور
slaked lime
اهک مرده اهک مرده
time lag
زمان مرده
still born
مرده بدنیاامده
swells
موج مرده
living corpse
مرده متحرک
swelled
موج مرده
swell
موج مرده
autopsies
تشریح مرده
autopsy
تشریح مرده
necrophobia
مرده هراسی
murrain
گوشت مرده
lyke wake
پاسبانی مرده در شب
death mask
قیافه مرده
ground swell
موج مرده
death masks
قیافه مرده
idle turn
کلاف مرده
idle wire
سیم مرده
inhumationist
مرده خاک کن
necrolatry
مرده پرستی
necrophagous
مرده خوار
necromania
مرده پرستی
defunct
مرده درگذشته
necrophagous
مرده خور
non productive time
زمان مرده
death day
سال مرده
necrophilia
مرده گرایی
necropsy
مرده نگری
aeropause
منطقه جوی مرده
death masks
ماسک صورت مرده
autopsies
تشریح نسج مرده
inheritance
مرده ریگ وراثت
death mask
ماسک صورت مرده
mortuaries
مرده شوی خانه
mortuary
مرده شوی خانه
departed
مرده درگذشته مرحوم
autopsy
تشریح نسج مرده
inheritances
مرده ریگ وراثت
cirerar yurn
فرف خاکستر مرده
He is not dead by any chance , is he ?
نکند مرده باشد ؟
gralloch
احشای گوزن مرده
still born
مرده زاییده شده
eloge
ستایش شخص مرده
sloughy
شبیه پوست مرده
sequestrum
قسمت بافت مرده
funeral home
مرده شوی خانه
protoxlead
سنگ مرده مرتک
he seems to have died
ازقرارمعلوم مرده است
plague on it
مرده شورش ببرد
d. paleness
رنگ ارام مرده
Speak well of the dead .
<proverb>
پشت سر مرده بد نگو.
back lash eliminator
تعادل در مسیر مرده
balefire
اتش مرده سوزانی
blast it
مرده شورش را ببرد
necromimesis
خود مرده انگاری
cadaveric
دارای رنگ مرده
dead-house
مرده شوی خانه
pall
تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl .
کشته مرده دختری بودن
prosector
تشریح کننده بدن مرده
palls
تابوت محتوی مرده حائل
palled
تابوت محتوی مرده حائل
sciomantic
غیبگو از روی سایه مرده
heritage
مرده ریگ سهم موروثی
palling
تابوت محتوی مرده حائل
natimortality
امار مرده زاییده شدگان
deathy
مرگ نما مرده وار
cadaverous
دارای رنگ پریده و مرده
sciomacy
غیب گویی از روی سایه مرده
under hatches
زیر عرشه دوراز نظر مرده
crematory
کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
wraiths
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
f. pile or pyre
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
urns
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
wraith
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
funeral pyre
توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
postmortem
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
it is not true that he is dead
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
ossuary
محل امانت گذاری استخوان مرده
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
ossuary
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
incinerators
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematorium
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerator
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
obsequial
وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
crematoria
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
zombiism
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
crematoriums
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
corn
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
twicer
حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
pyres
توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
pyre
توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
lich gate
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
clavus
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
give someone an inch and they will take a mile
<idiom>
اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
transmigration
حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
But his body was eventually recovered.
اما ممکن بود او
[مرد]
فقط مرده بازیافته شود.
gavelkind
تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
hatchment
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
infarct
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
zombies
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombi
روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
direct loading
مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
single space
تک فاصله تو هم
ranges
فاصله
ranged
فاصله
range
فاصله
intermittence
فاصله
head space
فاصله سر
clearance
فاصله
distances
فاصله
intermezzo
فاصله
space bar
فاصله زن
spacing
فاصله
unremittingly
بی فاصله
blank character
فاصله
en dash
خط فاصله ان
em dash
خط فاصله ام
discontinuance
فاصله
diastema
فاصله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com