English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
altitude فراز منتها درجه
altitudes فراز منتها درجه
Other Matches
peaks منتها درجه
peak منتها درجه
to the utmost به منتها درجه
in the highest d. به منتها درجه
peaking منتها درجه
head منتها درجه موی سر
climax منتها درجه باوج رسیدن
climaxes منتها درجه باوج رسیدن
ascendant فراز جو فراز گرای
at longest منتها
the utmost limits منتها
at most منتها
at the longest منتها
at latest منتها
at best منتها
nephrotomy کمال منتها
acme قله منتها
consummation کمال منتها
upgraded فراز
acclivity فراز
ascendancy فراز
ascendency فراز
ascent فراز
upgrades فراز
upgrading فراز
headwater فراز اب
ascents فراز
upgrade فراز
highest فراز
high فراز
highs فراز
modulusp فراز خط
high water فراز اب
loft فراز
accolades فراز
lofts فراز
accolade فراز
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
arrogantly گردن فراز
hypsometer فراز سنج
modulus قدرمطلق فراز خط
elevation زاویه فراز
hanging valley فراز دره
up and down فراز ونشیب
elevations زاویه فراز
arrogant گردن فراز
high-pitched میان فراز
vicissitude فراز ونشیب زندگی
phrase فراز عبارت سازی
phrased فراز عبارت سازی
phrases فراز عبارت سازی
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
hectors ادم گردن فراز خودنما
hectoring ادم گردن فراز خودنما
hectored ادم گردن فراز خودنما
hector ادم گردن فراز خودنما
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
rugby point 3 امتیاز برای رد کردن توپ از فراز دروازبا پا
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
ascendable تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible تفوق پذیر فراز پذیر
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
elevations درجه
high-class درجه یک
elevation درجه
top-notch درجه یک
classy درجه یک
aquastat درجه
just as well <adv.> به یک درجه
slap-up درجه یک
echelon درجه
echelons درجه
gauge درجه
number one درجه یک
gauges درجه
gauged درجه
lengths درجه
ranks درجه
grades درجه
run of the mine بی درجه
length درجه
second class درجه 2
rank درجه
scalage درجه
ranked درجه
proportion درجه
proportions درجه
top hole درجه یک
tophole درجه یک
topnotch درجه یک
marks درجه
mark درجه
degrees درجه
grade درجه
third rate درجه سه
degree درجه
third-rate درجه سه
copesetic درجه یک
second-rate درجه دو
second rate درجه دو
pitch درجه
clinical thermometer درجه
copacetic درجه یک
rates درجه
equally <adv.> به یک درجه
first class درجه یک
top درجه یک
first string درجه یک
rate درجه
nobby درجه یک
second class درجه دو
chinical t. درجه
gauge=gage درجه
gage درجه
titles درجه
title درجه
gage=gauge درجه
gauge glass درجه اب
kyu درجه
pitches درجه
low grade کم درجه
scale درجه
royal honor درجه سلطنتی
berating خلع درجه
first rate نخستین درجه
ninth درنهمین درجه
consistence درجه غلظت
berate خلع درجه
confidence level درجه اطمینان
quarternary canal کانال درجه 4
whither بکدام درجه
rear sight شکاف درجه
reversible elbow زانوی 09 درجه
berated خلع درجه
third-rate درجه سوم
fuel grade درجه سوخت
berates خلع درجه
first water درجه اول
third rate درجه سوم
cope flask درجه روئی
degree of polymerization درجه بسپارش
degree of precision درجه دقت
elevation stop حد نهایی درجه
degree of relationship درجه خویشاوندی
degree of saturation درجه اشباع
second class درجه دوم
second class دومین درجه
degree opulence درجه توانگری
elevation scale طبلک درجه
elevation scale مقیاس درجه
dot pitch درجه نقطه
elevation circle قطاع درجه
elevating arc قطاع درجه
efficacity درجه تاثیر
first rate درجه اول
first class brick اجر درجه یک
first class درجه اول
d.p درجه بسپارش
dan درجه درکاراته
degree of advancement درجه پیشرفت
inferiors درجه دوم
salinity درجه شوری
degree of centralization درجه تمرکز
inferior درجه دوم
degree of compaction درجه تراکم
stages درجه مرحله
stage درجه مرحله
degree of crystalinity درجه بلورینگی
degree of curve درجه انحناء
degree of dissociation درجه تفکیک
degree of freedom درجه ازادی
second degree of readiness امادگی درجه دو
supremely با علی درجه
adjusted elevation درجه تنظیمی
clump درجه سردوشی
penetration point درجه نفوذ
advancement in rating ارتقاء درجه
angle of elevation زاویه درجه
consistency درجه غلظت
permanent rank درجه دایمی
anti knock property درجه اکتان
comparatives درجه تفضیلی
comparative درجه تفضیلی
shadings درجه رنگ
shades درجه رنگ
shade درجه رنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com