Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 36 (4 milliseconds)
English	Persian
cessation from work	فراغت ازکار
Other Matches
incapacitating	ازکار افتادن
worked up	ازکار در امده
paralysis	ازکار افتادگی
obsolete	ازکار افتاده
worker	ازکار در امده
break down <idiom>	ازکار افتادن
incapacitates	ازکار افتادن
incapacitated	ازکار افتادن
incapacitate	ازکار افتادن
jade	ازکار انداختن
cessation from work	دست کشی ازکار
superpurgation	بی اندازه ازکار کردن
knock off	ازکار دست کشیدن
disembarrassment	فراغت
leisure	فراغت
vacuity	فراغت
put (something) past someone (negative) <idiom>	ازکار شخص متعجب شدن
off hours	ساعات فراغت
quantity of leisure	مقدار فراغت
to be through	فراغت یافتن
relief	فراغت ازادی
leisure time	اوقات فراغت
elbowroom	محل فراغت
delivery	فراغت اززایمان
graduation	فراغت از تحصیل
at one's leisure	هنگام فراغت
comprehensively	از روی فراغت
deliveries	فراغت اززایمان
sweeney	ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
opportunity	دست یافت فراغت
opportunities	دست یافت فراغت
peacetime	زمان فراغت از جنگ
vacant hours	ساعات بیکاری یا فراغت
dead engine	موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
leisure hours	ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com