Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 129 (2 milliseconds)
English	Persian
affluence	فراوانی ثروت
Other Matches
silver spoon	ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
fortunes	ثروت
fortune	ثروت
warison	ثروت
riches	ثروت
wealth	ثروت
moneybags	ثروت
wealth creation	ایجاد ثروت
wealth of nations	ثروت ملل
possession	ثروت ید تسلط
wealth effect	اثر ثروت
windfalls	ثروت باداورده
windfall	ثروت باداورده
bonanzas	ثروت باداورده
bonanza	ثروت باداورده
money	مسکوک ثروت
weals	ثروت دارایی
treasuring	ثروت جواهر
treasures	ثروت جواهر
treasured	ثروت جواهر
treasure	ثروت جواهر
commonwealths	ثروت عمومی
commonwealth	ثروت عمومی
political economy	علم ثروت
social wealth	ثروت اجتماعی
weal	ثروت دارایی
purse proud	مغرور از ثروت
plutonomy	علم ثروت
riches	ثروت زیاد
distribution of wealth	توزیع ثروت
wealth distribution	توزیع ثروت
dismal science	علم ثروت
net wealth	ثروت خالص
fortunes	دارایی ثروت
wealth tax	مالیات بر ثروت
fortune	دارایی ثروت
economic wealth	ثروت اقتصادی
plutolatry	ثروت پرستی
worth	سزاوار ثروت
national wealth	ثروت ملی
mammonism	ثروت پرستی
mammon	ممونا ثروت
plutology	ثروت شناسی
lashongs	فراوانی
redundance	فراوانی
profuseness	فراوانی
rampancy	فراوانی
abondance	فراوانی
amphleness	فراوانی
ampleness	فراوانی
plentitude	فراوانی
plentifulness	فراوانی
plenteousness	فراوانی
plenitude	فراوانی
abundance ratio	فراوانی
abundance	فراوانی
generously	به فراوانی
frequencies	فراوانی
profusion	فراوانی
effusiveness	فراوانی
affluence	فراوانی
exuberance	فراوانی
frequency	فراوانی
rifeness	فراوانی
lavishing	فراوانی
lavishes	فراوانی
lavished	فراوانی
lavish	فراوانی
super abundance	فراوانی
flushing	فراوانی
flushes	فراوانی
flush	فراوانی
redistribution of wealth	توزیع دوباره ثروت
wealth saving relationship	رابطه ثروت و پس انداز
man made wealth	ثروت ساخت بشر
mammonite	ثروت دوست زرپرست
white elephant <idiom>	ثروت یا مالکیت بیفایده
political economist	متخصص علم ثروت
he is possessed of wealth	او دارای ثروت است
patrimonies	ثروت موروثی میراث
patrimony	ثروت موروثی میراث
productive	فراور مولد ثروت
to grow rich	ثروت بهم زدن
abundance ratio	نسبت فراوانی
luxuriance	فراوانی پربرکتی
abundance	نسبت فراوانی
redundancy	زائد فراوانی
plenty	فراوانی بسیاری
redundancies	زائد فراوانی
frequency	فراوانی تردد
frequencies	فراوانی تردد
Excess Distribution	توزیع فراوانی
gluts	فراوانی کالا
glut	فراوانی وفور
glut	فراوانی کالا
accumulated frequency	فراوانی تراکمی
accumulated frequency	فراوانی تجمعی
amplitude	فراخی فراوانی
frequency distribution	توزیع فراوانی
frequency curve	منحنی فراوانی
feracity	باراوری فراوانی
gluts	فراوانی وفور
absolute frequency	فراوانی مطلق
natural abundace	فراوانی طبیعی
collision frequency	فراوانی برخورد
bountifully	بطور فراوانی
cumulative frequency	فراوانی متراکم
plentifulyear	سال فراوانی
golds	ثروت رنگ زرد طلایی
gold	ثروت رنگ زرد طلایی
cumulative frequency distribution	توزیع فراوانی تراکمی
superfluity	فراوانی بیش ازحد
expected frequency	فراوانی مورد انتظار
abundantly	به فراوانی بحد وفور
It is immaterial how rich he may be .	مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
He left a large fortuue.	ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
socialist	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
socialists	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
social security wealth	ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
he aims at riches	مقصودش مال اندوزی است میزندبرای ثروت
To squander tyhe national wealth.	ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
I benefited greatly from the english course.	از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
capital levy	مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
physiocracy	حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
physiocrat	کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
physiocrats	اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
invisible hand	منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com