Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
rosicrucian
فرقهای از مسیحیان قرن 71و اوایل قرن 81 دارای عقایدفلسفی و مرموز وتصوف امیز
Other Matches
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
mennonite
فرقهای از مسیحیان مخالف تعمید
snooty
دارای قیافه تحقیر امیز
early
در اوایل
earliest
در اوایل
cathedral style
[احیای سبک گوتیک در اوایل قرن نوزدهم میلادی]
sectarian
فرقهای
denominational
فرقهای
factional
فرقهای
sectary
فرقهای
sectarianize
فرقهای کردن
anabaptist
فرقهای از پروتستان ها
Baptists
نام فرقهای ازمسیحیان
Baptist
نام فرقهای ازمسیحیان
paleozoic
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
Coptic architecture
معماری مسیحیان مصر
the church militant
قاطبه مسیحیان جهان
diatessaron
اناجیل اربعهء مسیحیان
rat race
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
mysterious
مرموز
secretive
مرموز
recondite
مرموز
dark horse
مرموز
inscrutable
مرموز
shady
مرموز
mystical
مرموز
cryptic
مرموز
enveloped in mystery
مرموز
cryptically
مرموز
New Testament
کتب عهد جدید مسیحیان
ecumenic
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
Protestant
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
oecumenical
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
Protestants
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
Holy Communion
ایین عشای ربانی مسیحیان
agrapha
که مورد قبول مسیحیان نیست
orphic
مرموز اسرارامیز
unco
هیجان مرموز
rune
نشان مرموز
unaccountably
عریب مرموز
sphinxes
مرد مرموز
weirdness
مرموز بودن
weirdest
جادو مرموز
cryptical
پوشیده مرموز
weirder
جادو مرموز
weird
جادو مرموز
mysteriously
بطور مرموز
unaccountable
عریب مرموز
sphinx
مرد مرموز
templar
عضو فرقهای ازصلیبیون نظامی قرون وسطی
trappist
عضو فرقهای از راهبان مرتاض اهل سکوت
ash wednesday
اولین روز ایام روزهء مسیحیان
exotic
مرموز خوش رنگ
wire puller
شخص اب زیرکاه و مرموز
rune
سخن مرموز طلسم
palingenesis
تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
encratites
فرقهای ازنصاراکه ازگوشت خوردن وباده نوشی واختیارجفت دوری می
weirdly
بطور غیر عادی و مرموز
New Year's Day
روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
Salvation Army
تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
gratulant
تهنیت امیز تبریک امیز
tricky
خدعه امیز مهارت امیز
suasive
ترغیب امیز تحریک امیز
admonitory
نصیحت امیز توبیخ امیز
incriminatory
تهمت امیز اتهام امیز
expostulatory
سرزنش امیز تعرض امیز
antagonistic
خصومت امیز رقابت امیز
trickiest
خدعه امیز مهارت امیز
trickier
خدعه امیز مهارت امیز
High Church
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
Jehovah's Witnesses
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
groundhog day
روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
roundhead
نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
puritans
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritan
فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
transubstantiation
اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
Quchan
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
subsistence theory of wages
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
synalepha
هم امیز
murmurous
غر غر امیز
synaloepha
هم امیز
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
expedients
مصلحت امیز
envious
حسادت امیز
epigrammatic
هجو امیز
biting
طعنه امیز
humiliating
توهین امیز
scornful
اهانت امیز
treacherous
خیانت امیز
humiliating
تحقیر امیز
salutiferous
تهنیت امیز
disgracing
توهین امیز
aspersive
توهین امیز
superlatives
مبالغه امیز
humiliatingly
توهین امیز
superlative
مبالغه امیز
humiliatory
اهانت امیز
deceitful
فریب امیز
polemical
مجادله امیز
humiliatingly
تحقیر امیز
deceptive
فریب امیز
fallacious
مغالطه امیز
expedient
مصلحت امیز
fallacious
سفسطه امیز
humiliatory
توهین امیز
defamatory
توهین امیز
defamatory
افترا امیز
innovatory
بدعت امیز
sententious
اغراق امیز
sententious
نصیحت امیز
sententious
اندرز امیز
discouraging
یاس امیز
admiring
پسند امیز
admiring
ستایش امیز
magical
سحر امیز
high-handedness
تحکم امیز
hermetic
سحر امیز
derisive
استهزاء امیز
high-handed
تحکم امیز
contemptuous
اهانت امیز
discriminatory
تبعیض امیز
threateningly
تهدید امیز
threatening
تهدید امیز
insulting
توهین امیز
heretical
بدعت امیز
hyperbolic
اغراق امیز
procrastinatory
طفره امیز
foolishly
جنون امیز
murderous
جنایت امیز
lugubrious
تعزیت امیز
congratulatory
تهنیت امیز
mythical
افسانه امیز
caressive
نوازش امیز
derisively
استهزاء امیز
protreptic
موعظه امیز
humoursome
شوخی امیز
contemptuous
تحقیر امیز
hubristic
اهانت امیز
sly
شیطنت امیز
humorous
شوخی امیز
confusional
اغتشاش امیز
imperious
تحکم امیز
sportiveŠetc
شوخی امیز
consultatory
مشورت امیز
contrarious
مخالفت امیز
mysterious
اسرار امیز
scandalous
افتضاح امیز
floniously
بطورخیانت امیز
snide
کنایه امیز
slyer
شیطنت امیز
slyest
شیطنت امیز
ironic
طعنه امیز
gloatingly
حسرت امیز
ridiculous
مسخره امیز
sarcastic
طعنه امیز
sophistic
سفسطه امیز
traitorous
خیانت امیز
peaceful
صلح امیز
peaceful
مسالمت امیز
supplicatory
التماس امیز
inculpatory
تهمت امیز
maledictory
لعنت امیز
damnatory
لعنت امیز
funest
هلاکت امیز
nippy
طعنه امیز
unholy
کفر امیز
curmudgeonly
خست امیز
criminative
تهمت امیز
derisory
استهزاء امیز
partial
غرض امیز
tolerant
مدارا امیز
corruptive
فساد امیز
tragical
مصیبت امیز
dogmas
عقایدتعصب امیز
dogma
عقایدتعصب امیز
tolerantly
مدارا امیز
plaintive
ناله امیز
perilous
مخاطره امیز
fraudful
حیله امیز
ironical
طعنه امیز
reconciliatory
مصالحه امیز
reprehensive
ملامت امیز
revelatory
مکاشفه امیز
burlesques
مسخره امیز
burlesque
مسخره امیز
high flown
اغراق امیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com