English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English Persian
division commander فرمانده لشگر
Other Matches
skippers فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skipper فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
section chief فرمانده رسد فرمانده قبضه
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
commanders فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
commander فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
division لشگر
corps لشگر
arose لشگر
divisions لشگر
armies لشگر
rearguard پس لشگر
army لشگر
division artillery توپخانه لشگر
vanguard پیش لشگر
division engineer مهندسی لشگر
intradivision در داخل لشگر
panzer لشگر زرهی المانی
airial division لشگر محمول هوایی
division engineer یکان مهندسی لشگر
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
division support area منطقه پشتیبانی لشگر
rear barrier حد عقب سپاه یا لشگر
forays پیشتاز لشگر گروه یورتچی
foray پیشتاز لشگر گروه یورتچی
intradivision داخل لشگری داخله لشگر
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
to count بشماره مردم یا سپاهی لشگر نگاه کردن
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
chiefs فرمانده
commanders فرمانده
chief فرمانده
oldman فرمانده کل
imperator فرمانده
commander of d. فرمانده
commander in chief فرمانده کل
commander in chief فرمانده کل
commander فرمانده
generalissimo فرمانده کل
commandant فرمانده
generalissimos فرمانده کل
commandants فرمانده
commanders-in-chief فرمانده کل
commander-in-chief فرمانده کل
hetman فرمانده لهستانی
drum majors فرمانده طبالان
flight leader فرمانده پرواز
fleet commander فرمانده ناوگان
exercise commander فرمانده مانور
divisional officer فرمانده یگان
skipper فرمانده ناو
chevroner فرمانده گروه
skippered فرمانده ناو
skippering فرمانده ناو
skippers فرمانده ناو
corps commander فرمانده سپاه
drum major فرمانده طبالان
officer in tactical command فرمانده تاکتیکی
admirals امیرالبحر فرمانده
brigadiers فرمانده تیپ
prefect رئیس فرمانده
prefects رئیس فرمانده
commandant افسر فرمانده
brigadier فرمانده تیپ
territorial commander فرمانده سرزمینی
sector commander فرمانده ناحیه
commandants افسر فرمانده
regiment commander فرمانده هنگ
platoon leader فرمانده دسته
penteconter فرمانده پنجاه تن
pendragon فرمانده کل قوا
admiral امیرالبحر فرمانده
captain فرمانده ناو
captained فرمانده ناو
captains فرمانده ناو
captains فرمانده هواپیما
brigade commander فرمانده تیپ
leader راهنما فرمانده
battalion commander فرمانده گردان
battery commander فرمانده اتشبار
leader فرمانده دسته
army commander فرمانده ارتش
governors حکمران فرمانده
governor حکمران فرمانده
leaders فرمانده دسته
captaining فرمانده هواپیما
captaining فرمانده ناو
leaders راهنما فرمانده
company commander فرمانده گروهان
commanding officers افسر فرمانده
commanding officer افسر فرمانده
commander's concept تدبیر فرمانده
captain فرمانده هواپیما
chief of boat فرمانده قایق
captained فرمانده هواپیما
commodores افسر فرمانده دریایی
section leader فرمانده رسد یا جوخه
commodore فرمانده یکان هوایی
phylarch فرمانده سواره نظام
warlord فرمانده ارتشی فرمانروا
commodore افسر فرمانده دریایی
commodores فرمانده پایگاه هوایی
commodore فرمانده پایگاه هوایی
commodores فرمانده یکان هوایی
sea captain فرمانده نیروی دریایی
commission pennant پرچم فرمانده ناو
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
executive order فرمانده دوم ناو
flag captain فرمانده ناو سرفرماندهی
official visit بازدید رسمی فرمانده
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
privateer فرمانده کشتی بازرسی
drillmaster فرمانده تمرین نظامی سردسته
division officer فرمانده قسمت افسر رسته
tactical air commander فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
constable of france فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
leaders هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
leader هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
budget item اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
warlock جادوگر مرد که فرمانده زنان جادوگر است
visit of courtesy بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
planning guidance راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com