Dictiornary-Farsi | فریادهای تحسین امیز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
acclamatory shaus	فریادهای تحسین امیز


Other Matches

acclamatory	تحسین امیز
approbatory	تحسین امیز
approbative	تحسین امیز
applausive	تحسین امیز
approval by acclamation	تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
warning cries	فریادهای هشدار
distress calls	فریادهای درماندگی
alarm calls	فریادهای هشدار
salvoes of applause	فریادهای افرین ازچند سو
animal distress calls	فریادهای درماندگی حیوان
rat race	عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
antagonistic	خصومت امیز رقابت امیز
tricky	خدعه امیز مهارت امیز
incriminatory	تهمت امیز اتهام امیز
gratulant	تهنیت امیز تبریک امیز
admonitory	نصیحت امیز توبیخ امیز
trickier	خدعه امیز مهارت امیز
suasive	ترغیب امیز تحریک امیز
expostulatory	سرزنش امیز تعرض امیز
trickiest	خدعه امیز مهارت امیز
acclaim	تحسین
applause	تحسین
acclamation	تحسین
acclaims	تحسین
praise	تحسین
praised	تحسین
acclaiming	تحسین
praises	تحسین
praising	تحسین
universal applause	تحسین
acclaimed	تحسین
admiration	پسند تحسین
praise	تحسین پرستش
applaud	تحسین کردن
take off one's hat to	تحسین کردن
admires	تحسین کردن
appreciable	قابل تحسین
appreciably	قابل تحسین
praised	تحسین پرستش
praises	تحسین پرستش
praising	تحسین پرستش
ovations	تحسین حضار
approvable	شایان تحسین
approbativeness	حس جلب تحسین
applauder	تحسین کننده
applaudable	قابل تحسین
admire	تحسین کردن
admired	تحسین کردن
applaudingly	از روی تحسین
to take off one's hat to	تحسین کردن
applauded	تحسین کردن
astonishing <adj.>	قابل تحسین
astounding <adj.>	قابل تحسین
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	قابل تحسین
marvellous [British] <adj.>	قابل تحسین
marvelous [American] <adj.>	قابل تحسین
prodigious <adj.>	قابل تحسین
startling <adj.>	قابل تحسین
wonderful <adj.>	قابل تحسین
wondrous <adj.>	قابل تحسین
amazing <adj.>	قابل تحسین
applauding	تحسین کردن
applauds	تحسین کردن
admiringly	از روی تحسین
stupendous <adj.>	قابل تحسین
acclamable	قابل تحسین
admirers	تحسین کننده
admirer	تحسین کننده
taken	مورد تحسین
admirable <adj.>	قابل تحسین
acclamation	تحسین و شادی
ovation	تحسین حضار
compelling <adj.>	تحسین برانگیز
acclamatory	مبنی برهلهله و تحسین
ilolater	ستایشگر تحسین کننده
laudative	مربوط به تحسین وتمجید
self admiration	تحسین خود خودپسندی
acclamation	آفرین [تشویق] [تحسین]
laudatory	مربوط به تحسین وتمجید
to be filled with a	تحسین کردن درشگفت شدن
overpraise	بیش از حد تشویق و تحسین کردن
to meet any one's a	مورد تحسین کسی واقع شدن
synalepha	هم امیز
synaloepha	هم امیز
murmurous	غر غر امیز
accaimer	هلهله کننده تحسین کننده
afflictive	مصیبت امیز
affrontive	توهین امیز
affetionate	محبت امیز
affrontive	دشنام امیز
adventurously	بطورمخاطره امیز
affeluo'so a	عاطفه امیز
sententious	اغراق امیز
tolerantly	مدارا امیز
sportiveŠetc	شوخی امیز
supplicatory	التماس امیز
absolutory	بخشش امیز
adversative	نقض امیز
smoothe	تعارف امیز
calumniatory	افترا امیز
procrastinatory	طفره امیز
preachy	موعظه امیز
prankful	شوخی امیز
based on private motives	غرض امیز
caressive	نوازش امیز
catastrophical	مصیبت امیز
caustically	بطورطعنه امیز
protreptic	موعظه امیز
sophistic	سفسطه امیز
praiseful	ستایش امیز
scorner	استهزاء امیز
amusive	تفریح امیز
riskful	مخاطره امیز
revelatory	مکاشفه امیز
reprehensive	ملامت امیز
reconciliatory	مصالحه امیز
recommendatory	توصیه امیز
censurable	انتقاد امیز
adulatory	تملق امیز
sardonically	کنایه امیز
sardonically	طعنه امیز
sardonic	کنایه امیز
wailful	تاثر امیز
sardonic	طعنه امیز
peremptory	شتاب امیز
jocular	شوخی امیز
provocative	تحریک امیز
apologetic	پوزش امیز
honorifics	افتخار امیز
honorific	افتخار امیز
flattering	تملق امیز
educative	تربیت امیز
competitiveness	رقابت امیز
competitive	رقابت امیز
antagonistic	مخالفت امیز
beatific	سعادت امیز
sniffy	اهانت امیز
tragical	مصیبت امیز
admonitive	نصیحت امیز
slanderous	افترا امیز
admissive	تصدیق امیز
traitorous	خیانت امیز
acrimenious	تعنه امیز
domineeringly	بطورتحکم امیز
vexatious	رنجش امیز
vindicative	حمایت امیز
extenuatory	تخفیف امیز
abrogative	نسخ امیز
venturesome	مخاطره امیز
vituperatory	سرزنش امیز
vituperatory	توبیخ امیز
glamorous	طلسم امیز
diverting	تفریح امیز
advised	مصلحت امیز
indemnificatory	غرامت امیز
floniously	بطورخیانت امیز
fradulent	فریب امیز
fraudful	حیله امیز
funest	هلاکت امیز
gloatingly	حسرت امیز
gnostic	اسرار امیز
intermedial	وساطت امیز
gratulatory	تبریک امیز
felonious	خیانت امیز
felonious	جنایت امیز
expiatory	شفاعت امیز
expostulatory	عتاب امیز
minatory	تهدید امیز
justificatory	توجیه امیز
iron ical	طعنه امیز
extatic	نشاط امیز
intimidatory	تهدید امیز
false hearted	خیانت امیز
gratulatory	تهنیت امیز
high flown	اغراق امیز
impetratory	استغاثه امیز
imputative	تهمت امیز
impostrous	دغل امیز
impostrous	تزویر امیز
imprecatory	نفرین امیز
imprecatory	لعنت امیز
incensive	هیجان امیز
intercessorial	شفاعت امیز
impetratory	لابه امیز
impetrative	استغاثه امیز
hortative	اندرز امیز
hubristic	اهانت امیز
humiliatory	اهانت امیز
humiliatory	توهین امیز
humoursome	شوخی امیز
hyperbolic	اغراق امیز
intercessory	شفاعت امیز
impetrative	لابه امیز
monitive	اندرز امیز
corruptive	فساد امیز
criminative	تهمت امیز
inculpatory	تهمت امیز
curmudgeonly	خست امیز
damnatory	لعنت امیز
maledictory	لعنت امیز