English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
back pressure فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
Other Matches
back pressure فشار عقب نشینی
setbacks فشار عقب نشینی
setback فشار عقب نشینی
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
exhaust اگزوز
exhausts اگزوز
turbocharger انبار اگزوز
combustion/exhaust اگزوز-خروجبخار
exhaust pipe لوله اگزوز
branch pipe پنجه اگزوز
exhaust system سیستم اگزوز
tail pipe لوله اگزوز
exhaust stroke مرحله اگزوز
exhaust manifold چندراهی اگزوز
exhaust لوله اگزوز
stacked لوله اگزوز
stacks لوله اگزوز
stack لوله اگزوز
exhaust cone مخروطی اگزوز
exhausts لوله اگزوز
tailpipe لوله انتهایی اگزوز
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
heat muff پوشش اطراف پنجه اگزوز
back-firing [detonating] exhaust لوله اگزوز آتش گیر
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
barburetor heater جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
muff مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffs مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
recoil پی نشینی
sedimentary ته نشینی
subsidence ته نشینی
settling ته نشینی
sedinentation ته نشینی
soirTes شب نشینی
soirees شب نشینی
precipitation ته نشینی
evening party شب نشینی
wake شب نشینی
illuviation ته نشینی
wakes شب نشینی
nightlife شب نشینی
waked شب نشینی
soiree شب نشینی
recoiling پی نشینی
an eveing party شب نشینی
sedimentation ته نشینی
recoils پی نشینی
recoiled پی نشینی
adsorption رو نشینی
deposit ته نشینی
deposits ته نشینی
sedimentation ته نشینی
retrocedence پس نشینی
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
retrocedence عقب نشینی
recoils عقب نشینی
fallback عقب نشینی
urbanization شهر نشینی
ruralize ده نشینی کردن
sequestered life گوشه نشینی
retreats عقب نشینی
retrocession عقب نشینی
solitariness گوشه نشینی
hutment کلبه نشینی
sedimentation pond حوضچه ته نشینی
retreating عقب نشینی
line of retreat خط عقب نشینی
katabasis عقب نشینی
silting رسوب ته نشینی
retreated عقب نشینی
suburbia حومه نشینی
recoil عقب نشینی
recoiled عقب نشینی
cotenancy هم اجاره نشینی
sanctuary حق بست نشینی
retreat عقب نشینی
recoiling عقب نشینی
tenantry اجاره نشینی
reclvsion گوشه نشینی
nomadism کوچ نشینی
eremitic life گوشه نشینی
settlement ته نشینی مسکن
eremitism گوشه نشینی
settlements ته نشینی مسکن
urbanism شهر نشینی
electrostatic procipitation ته نشینی الکترواستاتیک
seclusion گوشه نشینی
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
recesses عقب نشینی
to burn the midnighoil شب نشینی کردن
break ground عقب نشینی
recess عقب نشینی
sanctuaries حق بست نشینی
hypostatic ناشی از ته نشینی
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
retreating عقب نشینی کردن
retirement عقب نشینی اختیاری
scuttle عقب نشینی روزنه
scuttled عقب نشینی روزنه
sink ته نشینی حفره یاگودال
withdraws عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw. عقب نشینی کردن
give ground <idiom> عقب نشینی کردن
withdraw عقب نشینی کردن
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
retreats عقب نشینی کردن
retreat عقب نشینی کردن
scuttling عقب نشینی روزنه
scuttles عقب نشینی روزنه
retreated عقب نشینی کردن
sinks ته نشینی حفره یاگودال
colonial معماری کوچ نشینی
to fall back عقب نشینی کردن
sedimentation analysis تجزیه بروش ته نشینی
subornation زیر پا نشینی اغواء
urbanistic وابسته بشهر نشینی
urbanist وابسته بشهر نشینی
backblast شعله عقب نشینی
backblast موج عقب نشینی
ebb current عقب نشینی اب دریا
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
to sound the retreat شیپورعقب نشینی زدن
to lose ground عقب نشینی کردن
blowback عقب نشینی خودکار
blowback ضربه عقب نشینی
to beat a retreat کوس عقب نشینی
to give ground عقب نشینی کردن
to beat a retreat عقب نشینی کردن
short recoil عقب نشینی کوتاه
long recoil عقب نشینی طولانی
companionship مصاحبت پهلو نشینی
pull away عقب نشینی کردن
forced withrawal عقب نشینی اجباری
rocket propulsion فشارعقب نشینی موشک
recoilless rifle تفنگ بدون عقب نشینی
long recoil طول عقب نشینی زیاد
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating عقب نشینی کناره گیری
insula دستگاه عمارت اجاره نشینی
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
to have a knock back عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
retreated عقب نشینی کناره گیری
cloisters صومعه گوشه نشینی کردن
retreat عقب نشینی کناره گیری
cloister صومعه گوشه نشینی کردن
crawfish ازموضعی عقب نشینی کردن
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
retreats عقب نشینی کناره گیری
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
variable slide طول عقب نشینی متغیر
setback نیروی عقب نشینی توپ
straddles میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddle میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
hermitic وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
recoils عقب نشینی کردن توپ
recoiling عقب نشینی کردن توپ
recoiled عقب نشینی کردن توپ
hightail باسرعت عقب نشینی کردن
recoil عقب نشینی کردن توپ
setbacks نیروی عقب نشینی توپ
alluvial ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
breakdown ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdowns ته نشینی مواد معلق دردوغاب
a white collar job کار پشت میز نشینی
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
to sound the retire شیپور عقب نشینی زدن
to sound a retreat شیپور عقب نشینی زدن
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
retreat گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
retires عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenches جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield. ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
blenching جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com