English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
setback فشار عقب نشینی
setbacks فشار عقب نشینی
back pressure فشار عقب نشینی
Search result with all words
back pressure فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
Other Matches
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
soiree شب نشینی
illuviation ته نشینی
sedimentary ته نشینی
nightlife شب نشینی
adsorption رو نشینی
precipitation ته نشینی
evening party شب نشینی
soirees شب نشینی
soirTes شب نشینی
waked شب نشینی
wake شب نشینی
subsidence ته نشینی
sedinentation ته نشینی
settling ته نشینی
recoil پی نشینی
recoiled پی نشینی
recoiling پی نشینی
recoils پی نشینی
sedimentation ته نشینی
an eveing party شب نشینی
wakes شب نشینی
deposit ته نشینی
deposits ته نشینی
sedimentation ته نشینی
retrocedence پس نشینی
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
nomadism کوچ نشینی
retreating عقب نشینی
electrostatic procipitation ته نشینی الکترواستاتیک
sedimentation pond حوضچه ته نشینی
silting رسوب ته نشینی
eremitic life گوشه نشینی
settlements ته نشینی مسکن
settlement ته نشینی مسکن
retrocedence عقب نشینی
fallback عقب نشینی
hypostatic ناشی از ته نشینی
hutment کلبه نشینی
urbanization شهر نشینی
sequestered life گوشه نشینی
eremitism گوشه نشینی
cotenancy هم اجاره نشینی
urbanism شهر نشینی
ruralize ده نشینی کردن
suburbia حومه نشینی
recoil عقب نشینی
recesses عقب نشینی
retrocession عقب نشینی
recoiled عقب نشینی
recess عقب نشینی
recoiling عقب نشینی
seclusion گوشه نشینی
recoils عقب نشینی
retreats عقب نشینی
sanctuary حق بست نشینی
break ground عقب نشینی
to burn the midnighoil شب نشینی کردن
tenantry اجاره نشینی
retreat عقب نشینی
solitariness گوشه نشینی
reclvsion گوشه نشینی
retreated عقب نشینی
line of retreat خط عقب نشینی
katabasis عقب نشینی
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
sanctuaries حق بست نشینی
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
subornation زیر پا نشینی اغواء
scuttling عقب نشینی روزنه
scuttles عقب نشینی روزنه
colonial معماری کوچ نشینی
scuttled عقب نشینی روزنه
scuttle عقب نشینی روزنه
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
retreated عقب نشینی کردن
urbanistic وابسته بشهر نشینی
urbanist وابسته بشهر نشینی
retirement عقب نشینی اختیاری
retreats عقب نشینی کردن
blowback ضربه عقب نشینی
short recoil عقب نشینی کوتاه
companionship مصاحبت پهلو نشینی
blowback عقب نشینی خودکار
sedimentation analysis تجزیه بروش ته نشینی
long recoil عقب نشینی طولانی
forced withrawal عقب نشینی اجباری
backblast موج عقب نشینی
withdraws عقب نشینی کردن
withdraw عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw. عقب نشینی کردن
retreating عقب نشینی کردن
retreat عقب نشینی کردن
to fall back عقب نشینی کردن
to sound the retreat شیپورعقب نشینی زدن
to give ground عقب نشینی کردن
to lose ground عقب نشینی کردن
backblast شعله عقب نشینی
give ground <idiom> عقب نشینی کردن
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
rocket propulsion فشارعقب نشینی موشک
pull away عقب نشینی کردن
ebb current عقب نشینی اب دریا
sinks ته نشینی حفره یاگودال
sink ته نشینی حفره یاگودال
to beat a retreat کوس عقب نشینی
to beat a retreat عقب نشینی کردن
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
cloisters صومعه گوشه نشینی کردن
variable slide طول عقب نشینی متغیر
hermitic وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
breakdown ته نشینی مواد معلق دردوغاب
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreat عقب نشینی کناره گیری
retreating عقب نشینی کناره گیری
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
cloister صومعه گوشه نشینی کردن
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
breakdowns ته نشینی مواد معلق دردوغاب
retreats عقب نشینی کناره گیری
retreated عقب نشینی کناره گیری
alluvial ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
recoilless rifle تفنگ بدون عقب نشینی
a white collar job کار پشت میز نشینی
recoiling عقب نشینی کردن توپ
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
crawfish ازموضعی عقب نشینی کردن
recoils عقب نشینی کردن توپ
to sound the retire شیپور عقب نشینی زدن
straddle میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
recoiled عقب نشینی کردن توپ
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
recoil عقب نشینی کردن توپ
insula دستگاه عمارت اجاره نشینی
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
to have a knock back عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
to sound a retreat شیپور عقب نشینی زدن
setback نیروی عقب نشینی توپ
setbacks نیروی عقب نشینی توپ
long recoil طول عقب نشینی زیاد
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
hightail باسرعت عقب نشینی کردن
straddles میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
retreat گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
blenching جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retires عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
The army had to retreat from the battlefield. ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
blenched جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retire عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenches جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
disengagement جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
inclusus گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
shoot the duck حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
gunner's rule روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
rifles توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rear party نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rocket [missile with thrust propulsion] موشک [پرتابه] [پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
thrusts فشار
thrust فشار
distraint فشار
bunt فشار با سر
sense of pressure حس فشار
thrusting فشار
pressor فشار زا
pressure sense حس فشار
weight فشار
total pressure فشار کل
pushes فشار
barometric pressure فشار جو
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com