Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
English
Persian
soccer
فوتبال
Other Matches
footballs
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
football
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
left for ward
در فوتبال پیشرو چپ
kick about
فوتبال هردمبیل
soccer field
زمین فوتبال
football club
[British Englisch]
باشگاه فوتبال
football game
بازی فوتبال
football fan
[British English]
طرفدار فوتبال
football
توپ فوتبال
soccer fan
[soccer supporter]
[American English]
طرفدار فوتبال
gridition
زمین فوتبال
gridiron
زمین فوتبال
pigskin
توپ فوتبال
playing field
زمین فوتبال
playing fields
زمین فوتبال
football
بازی فوتبال
footballer
فوتبال بازی کن
footballs
بازی فوتبال
footballers
فوتبال بازی کن
eleven
تیم فوتبال
elevens
تیم فوتبال
association football
اتحادیه فوتبال
boot
کفش فوتبال
canadian football
فوتبال کانادایی
soccer
بازی فوتبال
grid
زمین فوتبال
grids
زمین فوتبال
American football
فوتبال آمریکایی
[ورزش]
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
football fan
[American English]
طرفدار فوتبال آمریکایی
to play soccer
فوتبال بازی کردن
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
rules of football
قوانین یا قواعد فوتبال
to finish the ball into the net
با توپ گل زدن
[فوتبال]
kick off
شروع مسابقه فوتبال
indoor soccer
فوتبال داخل سالن
soccer ball throw
پرتاب توپ فوتبال
football hooligan
خرابگر پر سر و صدای فوتبال
touchline
خط اطراف زمین فوتبال
to play football
فوتبال بازی کردن
water polo
بازی فوتبال ابی
six man football
فوتبال دو تیم 6 نفره
Playing football is not my idea of fun .
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
scrums
نوعی بازی فوتبال راگبی
scrum
نوعی بازی فوتبال راگبی
scrummage
نوعی بازی فوتبال راگبی
hockey
چوگان بازی با اصول فوتبال
speedball
نوعی بازی شبیه فوتبال
I have lost my interest in football .
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
lateral pass
پاس توپ فوتبال از پهلو
to let the ball do the work
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
to keep the ball moving
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
short ball
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
high ball
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
football cleats
کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
The football field must be marked out.
زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
he is a novice in football
در بازی فوتبال تازه کار است
flag football
نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
fielder
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
punt
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punted
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punts
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
Football pool
[British English]
قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
movement off-the-ball
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
grey cup
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
team area
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
broomball
نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
lineup
اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
groundhopper
[British English]
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
I am stiff with football.
بعد از بازی فوتبال بدنم چوب شده ( خشک شده )
football
توپ فوتبال آمریکایی
[توپ بیضوی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com