English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
combustiblity قابلیت انفجار
explosiveness قابلیت انفجار
Search result with all words
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
Other Matches
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train مدار انفجار مسیر انفجار
interoperability قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
airmobility قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flotation قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
electromagnetic compatability قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
accession قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
ductility قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
blasting انفجار
popped انفجار
detonation انفجار
blow-ups انفجار
detonations انفجار
blow up انفجار
blasts انفجار
eruption انفجار
brisance انفجار
blow out انفجار
blastment انفجار
blast انفجار
blow-up انفجار
bursts انفجار
pops انفجار
pop انفجار
explosions انفجار
explosion انفجار
displosion انفجار
plosion انفجار
burst انفجار
bursting set محل انفجار
explosive قابل انفجار
blasts صدای انفجار
burst wave موج انفجار
blast صدای انفجار
blast ضربه انفجار
dead center ignition نقطه انفجار
crackles صدای انفجار پی در پی
blasting machine دستگاه انفجار
detonations انفجار ناگهانی
blast effect اثر انفجار
big bang انفجار بزرگ
detonation انفجار ناگهانی
POWs صدای انفجار
POW صدای انفجار
busted انفجار ترکیدگی
busting انفجار ترکیدگی
busts انفجار ترکیدگی
detonation انفجار ضربهای
blast wave موج انفجار
aerial burst انفجار هوایی
blow out سوختن انفجار
sonic booms انفجار صوتی
atom samshing انفجار اتمی
sonic boom انفجار صوتی
blasts ضربه انفجار
detonations انفجار ضربهای
outbursts انفجار غضب
explosimeter انفجار سنج
the force of the explosion شدت انفجار
population explosion انفجار جمعیت
detonation cord سیم انفجار
gust انفجار فوت
gusts انفجار فوت
detonation charge خرج انفجار
bust انفجار ترکیدگی
detonating slab مسیر انفجار
yield بازده انفجار
detonatable قابل انفجار
explosion hazard خطر انفجار
explosion proof پوشش ضد انفجار
high order detonation انفجار شدید
ignitor وسیله انفجار
impact action اثر انفجار
implosion انفجار از داخل
inexplosive غیرقابل انفجار
information explosion انفجار اطلاعات
fire time زمان انفجار
lead in مداررابط انفجار
outburst انفجار غضب
explosive force قدرت انفجار
explosive force نیروی انفجار
explosion proof ازمایش- انفجار
yielded بازده انفجار
crepitation انفجار مکرر
swooper انفجار دار
misfires گیر در انفجار
countermining انفجار ضد مین
craters قیف انفجار
time of disintegration زمان انفجار
crater قیف انفجار
explosive energy قدرت انفجار
crackle صدای انفجار پی در پی
crackled صدای انفجار پی در پی
detonable قابل انفجار
yields بازده انفجار
destruct system سیستم انفجار
detonative اماده انفجار
sympathetic detonation انفجار القایی
combustion chamber اطاق انفجار
misfired گیر در انفجار
misfire گیر در انفجار
flex x خرج انفجار کتابی
afterwinds باد بعد از انفجار
flex x خرج انفجار ورقهای
high order detonation انفجار انی وکامل
late time زمان سکته انفجار
blast effect اثر موج انفجار
tnt equivalent معادل با قدرت انفجار تی ان تی
explosive range گستره انفجار پذیری
blastment تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
poised mine مین اماده انفجار
atomic time زمان انفجار اتمی
breech chamber محفظه خرج انفجار
atom samsher دستگاه انفجار اتمی
armed mine مین اماده انفجار
impact اثر ترکش انفجار
armed ammunition مهمات اماده انفجار
contact fire انفجار در اثر تماس
low order انفجار کند یا ناقص
service mine مین قابل انفجار
crepitate انفجار پی درپی کردن
bursts منفجر کردن انفجار
subsidiaries عمق دهنده به انفجار
powder keg چیز قابل انفجار
detonating ترکاننده وابسته به انفجار
impacts اثر ترکش انفجار
powder kegs چیز قابل انفجار
burst انفجار منفجر شدن
bursts انفجار منفجر شدن
burst منفجر کردن انفجار
explosives مواد قابل انفجار
subsidiary عمق دهنده به انفجار
impact action عمل انفجار نیروی ترکش
piezometer دستگاه سنجش شدت انفجار
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
sofar دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
exudation مواد پخش شونده در یک انفجار
fire time زمان اجرای اتش یا انفجار
ice mine مین مخصوص انفجار زیریخی
strip تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
proximity fuze فیوز مخصوص انفجار مرمی
predictor دستگاه محاسب زمان انفجار
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
afterwinds باد مخالف جهت انفجار اتمی
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
discriminating circuit مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
fire in the hole انفجار نزدیک است به جان پناه
acoustic circuit مدار عکس العمل انفجار صوتی
countermining زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
crackles صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yielded قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackled صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yield قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
firing area نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
late time زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
qualification قابلیت
abilities قابلیت
eligibility قابلیت
competence قابلیت
credential قابلیت
solubility قابلیت حل
susceptibility قابلیت
skill قابلیت
competence قابلیت
solvability قابلیت حل
ability قابلیت
contemptibility قابلیت
fitness قابلیت
adaptability قابلیت
habilitation قابلیت
capacity قابلیت
capacities قابلیت
capability قابلیت
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
potability قابلیت شرب
hardenability قابلیت سختی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com