English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
imitability قابلیت تقلید
Other Matches
interoperability قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
electromagnetic compatability قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
serviceability قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
flotation قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
commensurability قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
ductility قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
mimicry تقلید
imitativeness تقلید
imitation تقلید
fake تقلید
faked تقلید
fakes تقلید
imitations تقلید
emulation تقلید
mimesis تقلید
infringements تقلید
apery تقلید
infringement تقلید
sequacity تقلید
simulations تقلید تمارض
impressionists تقلید درآور
farces تقلید لودگی
farce تقلید لودگی
fabricates تقلید کردن
fabricating تقلید کردن
monkey تقلید دراوردن
impressionist تقلید درآور
fabricated تقلید کردن
fabricate تقلید کردن
mock تقلید دراوردن
mocked تقلید دراوردن
mocking تقلید دراوردن
mocks تقلید دراوردن
simulafe تقلید کردن
terminal emulation تقلید ترمینالی
simulation تقلید تمارض
mimicked تقلید کردن
personate تقلید کردن از
monkeys تقلید دراوردن
emulate تقلید کردن
mimetism تقلید استتاری
exemplary شایان تقلید
mimicking <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
mimics تقلید کردن
mimetic وابسته به تقلید
mimetism تقلید حفافتی
pantomime تقلید در اوردن
pantomimes تقلید در اوردن
mimesis تقلید واگیری
mock up تقلید کردن
mimic تقلید کردن
burlesques تقلید و هجوکردن
emulated تقلید کردن
emulates تقلید کردن
emulating <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
take for granted <idiom> تقلید از چیزی
patterning تقلید کردن
burlesque تقلید و هجوکردن
stereotyped تقلید شده
mime تقلید دراوردن
imitable قابل تقلید
copyrights چاپ و تقلید
copyright چاپ و تقلید
pantomiming <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
hokeypokey تقلید واداواصول
copyrights حق چاپ و تقلید
imitative of تقلید کننده از
miming تقلید دراوردن
mimed تقلید دراوردن
imitativeness استعداد تقلید
imitatively از روی تقلید
copyright حق چاپ و تقلید
mimes تقلید دراوردن
parodies تقلید مسخره امیزکردن
burlesque تقلید رقص لخت
inimitable غیر قابل تقلید
burlesques تقلید رقص لخت
mimesis تقلید هنر از واقعیات
parody تقلید مسخره امیزکردن
birdcall تقلید صدای پرنده
sequacious اهل تقلید تابع
copycat <idiom> تقلید از شخص دیگری
adopting the opinion تقلید در مسائل شرعی
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
mimed تقلید نمایش بدون گفتگو
mime تقلید نمایش بدون گفتگو
travesties تقلید مسخره امیز کردن
travesty تقلید مسخره امیز کردن
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
mimes تقلید نمایش بدون گفتگو
miming تقلید نمایش بدون گفتگو
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to copyright حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
it is copyright حق چاپ و تقلید محفوظ است
simulates تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulate تقلید نشان دادن وانمود کردن
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
onomatopoeic به تقلید صدغا درست شده تقلیدی
simulating تقلید نشان دادن وانمود کردن
transvestism تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف
parody نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
parodies نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
cult هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cults هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
all right reserved هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
transvestite کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
transvestites کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
emulation نرم افزار یا سخت افزاری که از سیستم دیگر تقلید میکند
extracode توابع کوتاه در سیستم عامل که یک تابع سخت افزاری را تقلید میکند
mocking bird یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
machines یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machined یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
Biomimicry تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
simulations عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulation عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
positive که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
in circuit emulator ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
credential قابلیت
fitness قابلیت
solvability قابلیت حل
competence قابلیت
habilitation قابلیت
contemptibility قابلیت
capability قابلیت
capacities قابلیت
abilities قابلیت
ability قابلیت
competence قابلیت
eligibility قابلیت
susceptibility قابلیت
skill قابلیت
adaptability قابلیت
solubility قابلیت حل
capacity قابلیت
qualification قابلیت
frostwork نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
interchangeability قابلیت تبادل
punishability قابلیت مجازات
preventability قابلیت جلوگیری
serializability قابلیت تسلسل
retractility قابلیت انقباض
presentability قابلیت ارائه
pregnability قابلیت تسخیر
predicability قابلیت اسناد
ground visibility قابلیت دیدزمینی
readability قابلیت خواندن
fusibility قابلیت گداز
vendibility قابلیت فروش
interchangeability قابلیت تعویض
resectability قابلیت برش
reproducibility قابلیت تکثیر
repeatability قابلیت تکرار
renewability قابلیت تجدید
intelligibility قابلیت فهم
inheritability قابلیت توارث
reflectance قابلیت انعکاس
quench aging property قابلیت بهسازی
habitability قابلیت سکنی
ignitability قابلیت احتراق
ignitibility قابلیت احتراق
navigability قابلیت کشتیرانی
moveability قابلیت حرکت
motor ability قابلیت حرکت
machinability قابلیت تراش
inflammability قابلیت اشتعال
inaptly با عدم قابلیت
meltability قابلیت گداختن
maneuverability قابلیت مانور
manageability قابلیت اداره
reliableness قابلیت اعتماد
imputability قابلیت اسناد
malleability قابلیت انعطاف
interpretability قابلیت توجیه
ignitability قابلیت اشتعال
interpretability قابلیت تفسیر
practicableness قابلیت عبور
potability قابلیت حمل
potability قابلیت شرب
habitableness قابلیت سکونت
portability قابلیت انتقال
portability قابلیت حمل
portability قابلیت ترابری
pliability قابلیت خمیدگی
hardenability قابلیت سختی
permeability قابلیت تراوایی
perceptibility قابلیت درک
penetrability قابلیت نفوذ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com