Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English
Persian
appeasable
قابل تسکین
Search result with all words
inappeasable
غیر قابل تسکین قانع نشدنی
propitiable
قابل تسکین استمالت پذیر
Other Matches
conciliation
تسکین
mitigation
تسکین
relief
تسکین
solace
تسکین
allayment
تسکین
placation
تسکین
palliation
تسکین
mollification
تسکین
appeasement
تسکین
alleviation
تسکین
assuagement
تسکین
sedation
تسکین
unappeasable
تسکین نیافتنی
quieten
تسکین دادن
quencher
تسکین دهنده
palliator
تسکین دهنده
abatement
[of pain]
تسکین
[درد]
palliate
تسکین دادن
pacifiable
تسکین پذیر
pacificator
تسکین دهنده
relief
[from pain]
تسکین
[درد]
easing
تسکین
[درد]
temporalize
تسکین دادن
propitiated
تسکین دادن
appeaser
تسکین بخش
propitiator
تسکین دهنده
insatiability
تسکین ناپذیری
antalgic
تسکین دهنده
mollify
تسکین دادن
placative
تسکین پذیر
palliation
تسکین
[درد]
alleviation
تسکین
[درد]
quietened
تسکین دادن
placating
تسکین دادن
salve
تسکین دادن
propitiate
تسکین دادن
propitiates
تسکین دادن
propitiating
تسکین دادن
pacified
تسکین دادن
pacifies
تسکین دادن
pacify
تسکین دادن
pacifying
تسکین دادن
pacification
تسکین دادن
placebo
مایه تسکین
placates
تسکین دادن
placated
تسکین دادن
placate
تسکین دادن
sedating
تسکین دهنده
sedates
تسکین دهنده
sedated
تسکین دهنده
sedate
تسکین دهنده
quietening
تسکین دادن
quietens
تسکین دادن
soothe
تسکین دادن
soothed
تسکین دادن
soothes
تسکین دادن
mollified
تسکین دادن
mollifies
تسکین دادن
mollifying
تسکین دادن
placebos
مایه تسکین
sooth
تسکین دهنده
relieving anode
اند تسکین
relievable
تسکین دادنی
easement
تسکین
[درد]
pacifier
تسکین دهنده پستانک
pacifiers
تسکین دهنده پستانک
salve
مرهم تسکین دهنده
alleviative
داروی تسکین دهنده
anodyne
تسکین دهنده مسکن
tranquilizer
داروی تسکین دهنده
salve
داروی تسکین دهنده
propitiatory
وابسته به تسکین یا دلجویی
appease
ساکت کردن تسکین دادن
quells
سرکوبی کردن تسکین دادن
smoothed
ارام کردن تسکین دادن
implacability
تسکین ناپذیری کینه توزی
appeased
ساکت کردن تسکین دادن
smooths
ارام کردن تسکین دادن
smoothest
ارام کردن تسکین دادن
appeases
ساکت کردن تسکین دادن
appeasing
ساکت کردن تسکین دادن
smooth
ارام کردن تسکین دادن
quiet
ارام کردن تسکین دادن
pacifies
ارام کردن تسکین دادن
pacifying
ارام کردن تسکین دادن
quell
سرکوبی کردن تسکین دادن
quelling
سرکوبی کردن تسکین دادن
quelled
سرکوبی کردن تسکین دادن
pacified
ارام کردن تسکین دادن
immitigable
سبک نشدنی تسکین ندادنی
quietest
ارام کردن تسکین دادن
pacify
ارام کردن تسکین دادن
remittent
تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
soothing
ارامی بخش دارای اثر تسکین دهنده تسلیت
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
achievable
قابل وصول قابل تفریق
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
sensible
قابل درک قابل رویت
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
mitigate
تخفیف دادن تسکین دادن
mitigated
تخفیف دادن تسکین دادن
mitigates
تخفیف دادن تسکین دادن
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest
قابل
sensible
قابل حس
good
قابل
solvable
قابل حل
apt
قابل
thorough paced
قابل
dissoluble
قابل حل
qualified
قابل
capable
قابل
soluble
قابل حل
able
قابل
acceptor
قابل
abler
قابل
incapable
نا قابل
realizable
قابل درک
justiciable
قابل دادرسی
realizable
قابل تحقق
remarkable
قابل توجه
eligible
قابل انتخاب
returnable
قابل برگشت
limpsey
قابل انحناء
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
serviceable
قابل استفاده
expendable
قابل خرج
licensable
قابل اجازه
noticeable
قابل توجه
reprouducible
قابل تولیدیاتناسل
kenspeckle
قابل شناسایی
imaginable
قابل درک
replaceable
قابل تعویض
inventible
قابل جعل
reparable
قابل جبران
thinkable
قابل فکر
repairable
قابل جبران
rentable
قابل اجاره
inventible
قابل اختراع
discernible
قابل تشخیص
detectable
قابل کشف
repeatable
قابل تکرار
reproachable
قابل توبیخ
judicable
قابل قضاوت
representable
قابل عرضه
justifiable
قابل توجیه
irrigable
قابل ابیاری
irrecusable
غیر قابل رد
substitutable
قابل تعویض
reproducible
قابل تکثیر
meltable
قابل ذوب
venial
قابل عفو
mibeable
قابل استخراج
machinable
قابل تراش
restorable
قابل اعاده
minable
قابل استخراج
drinkable
قابل اشامیدن
trustworthy
قابل اعتماد
merchantable
قابل فروش
merchantable
قابل معامله
medicable
قابل معالجه
enforceable
قابل اجرا
enforceable
قابل اجراء
maintainable
قابل نگاهداری
pivoting
قابل چرخش
macroscopic
قابل رویت
respirable
قابل تنفس
mentionable
قابل ذکر
liveable
قابل زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com