English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
distribution law قانون توزیع
Search result with all words
fds law قانون توزیع سرعت فرمی-دیراک- زومرفلد
fermi dirac sommerfeld velocity distribu قانون توزیع سرعت فرمی-دیراک- زومرفلد
Other Matches
functional distribution توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
say's law قانون سی . براساس این قانون
canon قانون کلی قانون شرع
canons قانون کلی قانون شرع
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
distributions پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law دست قانون [دست قدرتمند قانون]
t distribution توزیع تی
issued توزیع
repartition توزیع
distribution توزیع
marketing توزیع
allotment توزیع
allotments توزیع
issue توزیع
issues توزیع
dispensations توزیع
distributions توزیع
dispensation توزیع
dissemination توزیع
stress distribution توزیع تنش
stresses distribution توزیع تنشها
distribution panel تابلوی توزیع
symmetrical distribution توزیع متقارن
dispensator توزیع کننده
table of distribution جدول توزیع
Excess Distribution توزیع فراوانی
chi square distribution توزیع مربع خی
distributivity توزیع پذیری
distributively بشکل توزیع
distribution time زمان توزیع
boltzmann distribution توزیع بولتزمن
distribution ratio نسبت توزیع
bose distribution توزیع بوز
normalized distribution توزیع بهنجار
distribution system شبکه توزیع
distribution system سیستم توزیع
normal distribution توزیع بهنجار
normal distribution توزیع نرمال
distributable قابل توزیع
spatial distribution توزیع فضائی
demotic distribution توزیع جمعیت
marketing channel مجرای توزیع
market channels مجاری توزیع
continuous distributions توزیع پیوسته
exponential distribution توزیع نمایی
decile توزیع دهگانه
dealing arrangments نحوه توزیع
land distribution توزیع اراضی
dealt توزیع کردن
cost of distribution هزینه توزیع
cumulative distribution توزیع تجمعی
dispensing توزیع کردن
dispenses توزیع کردن
equalizing basin حوضچه توزیع اب
sample distribution توزیع نمونه
energy distribution توزیع انرژی
the two o'clock d. توزیع ساعت دو
load distribution توزیع بار
trade channel مجرای توزیع
truncated distribution توزیع ناقص
unfair distribution توزیع ناعادلانه
uniform distribution توزیع یکنواخت
unit of issue واحد توزیع
unit of issue مبنای توزیع
canonical distribution توزیع بندادی
dispensed توزیع کردن
distribution factors ضرایب توزیع
distributor توزیع کننده
qualitative distribution توزیع کیفی
distributed توزیع شده
poisson distribution توزیع پواسون
poissan distribution توزیع پواسن
distribution factor ضریب توزیع
distribution of income توزیع درامد
normal plane توزیع نرمال
planck distribution توزیع پلانک
population distribution توزیع جمعیت
distribution free نابسته به توزیع
distribution function تابع توزیع
probability distribution توزیع احتمال
distributors توزیع کننده
angular distribution توزیع زاویهای
distribution curve منحنی توزیع
distribution of wealth توزیع ثروت
binomial distribution توزیع دو جملهای
administering توزیع کردن
administered توزیع کردن
administer توزیع کردن
reseller توزیع کننده
revolving top استوانه توزیع
wealth distribution توزیع ثروت
reinforcement distribution توزیع ارماتورها
rectangular distribution توزیع مستطیلی
income distribution توزیع درامد
arrengement of the reonforcement توزیع اماتور
pareto distribution توزیع پاراتو
distributing point نقطه توزیع
optimal distribution توزیع ایده ال
random distribution توزیع بی نظم
basic of issue مبنای توزیع
optimal distribution توزیع بهینه
bernoulli distribution توزیع برنولی
random distribution توزیع تصادفی
rotation system توزیع تناوبی
dispense توزیع کردن
gauaaian distribution توزیع گوسی
unissued <adj.> توزیع نشده
indistributable غیرقابل توزیع
frequency distribution توزیع فراوانی
redistribution توزیع مجدد
dispatches توزیع امکانات
dispatched توزیع امکانات
dispatch توزیع امکانات
despatching توزیع امکانات
despatches توزیع امکانات
despatched توزیع امکانات
hypergeometric distribution توزیع فراهندسی
frequency distribution توزیع بسامد
gaussian distribution توزیع نرمال
issues توزیع کردن
issued توزیع کردن
issue توزیع کردن
issue commissary مسئول توزیع
deals توزیع کردن
functional distribution توزیع اساسی
deal توزیع کردن
allotment تخصیص توزیع
allotments تخصیص توزیع
administers توزیع کردن
marketing بازاریابی و توزیع
dispatching توزیع امکانات
fixed system توزیع ثابت اب
distributes توزیع کردن
distribute توزیع کردن
fire distribution توزیع اتش
distributing توزیع کردن
Distribution توزیع [ریاضی]
generalized function توزیع [ریاضی]
redistribution of income توزیع دوباره درامد
redistribution effect اثر توزیع مجدد
rectilinear distribution توزیع خطی هم ارز
constant potential distribution توزیع با ولت ثابت
constant current distribution توزیع با شدت ثابت
data distribution system سیستم توزیع داده ها
normal distribution توزیع نرمال [ریاضی]
distributions جدول توزیع اماد
marketing area منطقه توزیع کالا
distribution جدول توزیع اماد
distribution point نقطه توزیع اماد
countercurrent distribution توزیع جریان مخالف
redistribution of wealth توزیع دوباره ثروت
sampling distribution توزیع نمونه گیری
issue priority ترتیب تقدم توزیع
issue priority تقدم توزیع اماد
log normal distribution لگاریتم توزیع عادی
distribution system شبکه توزیع کالا
normal distribution توزیع گوسی [ریاضی]
size distribution of income توزیع درامد مقداری
sole distributor contract قرارداد توزیع انحصاری
issue commissary کارپردازی یادفتر توزیع
radial probability distribution توزیع احتمال شعاعی
normal distribution curve منحنی توزیع بهنجار
normal distribution curve منحنی توزیع نرمال
distribution cost هزینه توزیع کالا
distribution area منطقه توزیع اماد
distributed fire اتش توزیع شده
distributing tee سه راهی توزیع کننده
distributed lag توزیع فاصله زمانی
distributed network شبکه توزیع شده
bose einstein distribution توزیع بوز- اینشتین
distributed profits سود توزیع شده
boltzmann distribution function تابع توزیع بولتزمن
personal distribution توزیع درامد فردی
angular probability distribution توزیع زاویهای احتمال
molecular weight distribution توزیع وزن مولکولی
mark-up سود توزیع کننده
mark-ups سود توزیع کننده
outlets رانش ابگیر توزیع
moment distribution method روش توزیع لنگر
outlet رانش ابگیر توزیع
dispatcher توزیع کننده امکانات
dispend توزیع کردن دادن
normal bivariate distribution توزیع دو متغیری نرمال
distributor duct کانال توزیع کننده
indisributable غیر قابل توزیع
distributed profit سود توزیع شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com