Dictiornary-Farsi | قانون لنتس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
law of induced current	قانون لنتس
lenz's law	قانون لنتس


Other Matches

forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
canons	قانون کلی قانون شرع
say's law	قانون سی . براساس این قانون
canon	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
canons	قانون
statutes	قانون
enacment	قانون
hess's law	قانون هس
kanoon	قانون
statute	قانون
regulation	قانون
regardless of the law	به قانون
act	قانون
legislation	قانون
legal	قانون
law	قانون
laws	قانون
acted	قانون
canon	قانون
edict	قانون
lex	قانون
nisi	قانون
code	قانون
rule	قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
edicts	قانون
chrles' law	قانون شارل
scofflaw	ناقض قانون
say's law of markets	قانون بازارهای سی
civil code	قانون مدنی
clublaw	قانون سرنیزه
faraday's law	قانون فاراده
status of limitations	قانون مرورزمان
to break a law	قانون شکنی
fechner's law	قانون فخنر
code civil	قانون مدنی
civillaw	قانون مدنی
statue law	قانون یا قوانین
codification	قانون نویسی
clublaw	قانون زور
trapezoidal law	قانون ذوذنقهای
charle's law	قانون شارل
gas laws	قانون گاز
breach of rule	نقض قانون
gay lussac's law	قانون گیلوساک
rule of thumb	قانون عمومی
rule of thumb	قانون کلی
governing law	قانون حاکم
bragg's law	قانون پراگ
brabais law	قانون براوه
byelaw	قانون ویژه
walras law	قانون والراس
chain rule	قانون زنجیری
unwritten law	قانون ننوشته
violation of law	نقض قانون
wagners law	قانون واگنر
five second rule	قانون 5 ثانیه
bylaw	قانون ویژه
scofflaw	قانون شکن
game law	قانون شکار
boyle s law	قانون بویل
faraday's law	قانون فارادی
dead letter	قانون منسوخ
tax law	قانون مالیاتی
declaratory statute	قانون اعلامی
constitutionally	مطابق قانون
demorgans law	قانون دمورگان
substantive law	قانون ماهوی
distribution law	قانون توزیع
constructionist	کسیکه قانون
curie's law	قانون کوری
coulomb's law	قانون کولن
corpus juris	روح قانون
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
contrary to the law	مخالف قانون
the letter of the law	عبارت قانون
crown law	قانون جزائی
stokes' law	قانون استوکس
economic law	قانون اقتصادی
engel's law	قانون انگل
statutory law	قانون مدون
conscription law	قانون سربازگیری
engels law	قانون انگل
commutative law	قانون جابجایی
commercial law	قانون تجارت
extralegal	ماورای قانون
commercial code	قانون تجارت
conservation law	قانون بقا
constitutional low	قانون اساسی
the spirit of the law	روح قانون
einstein's law	قانون اینشتاین
employment act	قانون اشتغال
enactment of law	وضع قانون
enactor	واضع قانون
dalton's law	قانون دالتون
law of contiguity	قانون مجاورت
the spirit of the law	جوهر قانون
corpus juris	اساس قانون
law fallen into desuetude	قانون متروک
law of contract	قانون قرارداد
nomological	وابسته به قانون
nomography	فن قانون گذاری
law of demand	قانون تقاضا
nomographer	قانون گذار
nomographer	قانون گذاری
nationality law	قانون تابعیت
mil rule	قانون میلیم
merkel's law	قانون مرکل
nomological	شبیه قانون
nomological	منطبق با قانون
nomology	قانون شناسی
law merchant	قانون تجارت
law of advantage	قانون امتیاز
law of analogy	قانون تمثیل
law of causation	قانون علیت
law of clouser	قانون بستار
obedient to the law	مطیع قانون
law of complimentarity	قانون مکملیت
matrimonially	به قانون زناشوئی
obedient to the law	پیرو قانون
law of effect	قانون اثر
law of election	قانون انتخابات
reflection law	قانون بازتاب
law of scarcity	قانون کمیابی
lenz' law	قانون لنز
legist	قانون دان
legislatrix	قانون گذار زن
legislatress	قانون گذار زن
legiskative	قانون گذار
law of use	قانون استعمال
lawbreaker	قانون شکن
law of reflection	قانون بازتاب
law of recency	قانون تاخر
law of readiness	قانون امادگی
mercantile law	قانون تجارت
law of frequency	قانون بسامد
law of gravitation	قانون گرانش
marioote law	قانون ماریوت
make law	وضع قانون
law of nations	قانون ملل
lextalionis	قانون قصاص
law of primacy	قانون تقدم
law of progression	قانون پیشروی
lawmaker	قانون گزار
riot act	قانون ضد اغتشاشات
press law	قانون مطبوعات
preamble of a statute	مقدمه قانون
power law	قانون توانی
insolvent law	قانون درماندگی
insolvent law	قانون اعسار
introduce law	انشاء قانون
planck law	قانون پلانک
peronality of laws	ویژگی قانون
islamic law	قانون شرع
procedural law	قانون شکلی
ignorance of law	جهل به قانون
hubble law	قانون هابل
graham's law	قانون گراهام
gresham's law	قانون گرشام
greshams law	قانون گرشام
religious law	قانون شرع
hauy law	قانون هوی
left hand rule	قانون دست چپ
raoult's law	قانون رائول
hook's law	قانون هوک
rambunctious	بی قانون و قاعده
jachson's law	قانون جکسون
joiting law	قانون ژول
joule's law	قانون ژول
labour code	قانون کار
labour law	قانون کار
lambert law	قانون لامبرت
ohm's law	قانون اهم
laplace's law	قانون لاپلاس
offense	قانون شکنی
law abidingness	پیروی قانون
labour act	قانون کار
okuns law	قانون اوکان
parallel law	قانون توازی
jurisconsult	قانون دان
jurisprudent	قانون دان
juristic	قانون دان
penal statute	قانون جزا
paschen's law	قانون پاشن
pascal's law	قانون پاسکال
pascal	قانون پاسکال
law breaker	قانون شکن
statutes	قانون موضوعه
lawyer	قانون دان
acted	فرمان قانون