Dictiornary-Farsi | قانون ولت کیرشهوف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
kirchhoff's voltage law	قانون ولت کیرشهوف


Search result with all words

kirchhoff's current law	قانون شدت کیرشهوف
Other Matches

legalism	رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale	فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code	قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive	قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute	قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure	قانون اصول محاکمات قانون شکلی
penal statute	قانون جزایی قانون مجازات
canons	قانون کلی قانون شرع
say's law	قانون سی . براساس این قانون
canon	قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law	قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust	امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him	او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
the long arm of the law	دست قانون [دست قدرتمند قانون]
laws	قانون
law of constant heat sumation	قانون هس
hess's law	قانون هس
regulation	قانون
canons	قانون
regardless of the law	به قانون
act	قانون
acted	قانون
kanoon	قانون
law	قانون
legal	قانون
legislation	قانون
statute	قانون
statutes	قانون
enacment	قانون
canon	قانون
edict	قانون
lex	قانون
code	قانون
nisi	قانون
edicts	قانون
rule	قانون
charle's law	قانون شارل
trapezoidal law	قانون ذوذنقهای
chain rule	قانون زنجیری
chrles' law	قانون شارل
civil code	قانون مدنی
fechner's law	قانون فخنر
statue law	قانون یا قوانین
commercial code	قانون تجارت
clublaw	قانون سرنیزه
scofflaw	ناقض قانون
codification	قانون نویسی
code civil	قانون مدنی
five second rule	قانون 5 ثانیه
to break a law	قانون شکنی
clublaw	قانون زور
unwritten law	قانون ننوشته
wagners law	قانون واگنر
brabais law	قانون براوه
graham's law	قانون گراهام
bragg's law	قانون پراگ
riot act	قانون ضد اغتشاشات
governing law	قانون حاکم
breach of rule	نقض قانون
rule of thumb	قانون کلی
byelaw	قانون ویژه
rule of thumb	قانون عمومی
walras law	قانون والراس
gay lussac's law	قانون گیلوساک
gas laws	قانون گاز
bylaw	قانون ویژه
game law	قانون شکار
say's law of markets	قانون بازارهای سی
scofflaw	قانون شکن
civillaw	قانون مدنی
violation of law	نقض قانون
status of limitations	قانون مرورزمان
commercial law	قانون تجارت
corpus juris	روح قانون
demorgans law	قانون دمورگان
substantive law	قانون ماهوی
distribution law	قانون توزیع
stokes' law	قانون استوکس
economic law	قانون اقتصادی
einstein's law	قانون اینشتاین
the letter of the law	لفظ یا نص قانون
declaratory statute	قانون اعلامی
tax law	قانون مالیاتی
crown law	قانون جزائی
coulomb's law	قانون کولن
curie's law	قانون کوری
corpus juris	اساس قانون
dalton's law	قانون دالتون
dead letter	قانون منسوخ
contrary to the law	مخالف قانون
enactment of law	وضع قانون
conservation law	قانون بقا
engels law	قانون انگل
extralegal	ماورای قانون
conscription law	قانون سربازگیری
faraday's law	قانون فارادی
commutative law	قانون جابجایی
constitutionally	مطابق قانون
faraday's law	قانون فاراده
constitutional low	قانون اساسی
the spirit of the law	جوهر قانون
enactor	واضع قانون
law of contiguity	قانون مجاورت
engel's law	قانون انگل
the letter of the law	عبارت قانون
constructionist	کسیکه قانون
employment act	قانون اشتغال
statutory law	قانون مدون
the spirit of the law	روح قانون
law of clouser	قانون بستار
nomographer	قانون گذار
nomographer	قانون گذاری
nationality law	قانون تابعیت
mil rule	قانون میلیم
law of effect	قانون اثر
law of election	قانون انتخابات
merkel's law	قانون مرکل
law of frequency	قانون بسامد
law of gravitation	قانون گرانش
nomography	فن قانون گذاری
nomological	وابسته به قانون
law of demand	قانون تقاضا
offense	قانون شکنی
law of complimentarity	قانون مکملیت
obedient to the law	مطیع قانون
obedient to the law	پیرو قانون
matrimonially	به قانون زناشوئی
nomology	قانون شناسی
law of contract	قانون قرارداد
nomological	منطبق با قانون
nomological	شبیه قانون
mercantile law	قانون تجارت
law of induced current	قانون لنتس
lenz' law	قانون لنز
legist	قانون دان
legislatrix	قانون گذار زن
law of use	قانون استعمال
legislatress	قانون گذار زن
lawbreaker	قانون شکن
lawmaker	قانون گزار
left hand rule	قانون دست چپ
legiskative	قانون گذار
lenz's law	قانون لنتس
law of scarcity	قانون کمیابی
reflection law	قانون بازتاب
marioote law	قانون ماریوت
law of nations	قانون ملل
make law	وضع قانون
law of primacy	قانون تقدم
lextalionis	قانون قصاص
law of progression	قانون پیشروی
law of readiness	قانون امادگی
law of recency	قانون تاخر
law of reflection	قانون بازتاب
hook's law	قانون هوک
gresham's law	قانون گرشام
insolvent law	قانون درماندگی
insolvent law	قانون اعسار
introduce law	انشاء قانون
planck law	قانون پلانک
peronality of laws	ویژگی قانون
islamic law	قانون شرع
jachson's law	قانون جکسون
joiting law	قانون ژول
joule's law	قانون ژول
power law	قانون توانی
paschen's law	قانون پاشن
preamble of a statute	مقدمه قانون
greshams law	قانون گرشام
religious law	قانون شرع
hauy law	قانون هوی
raoult's law	قانون رائول
rambunctious	بی قانون و قاعده
hubble law	قانون هابل
ignorance of law	جهل به قانون
procedural law	قانون شکلی
press law	قانون مطبوعات
jurisconsult	قانون دان
jurisprudent	قانون دان
law abidingness	پیروی قانون
law breaker	قانون شکن
law fallen into desuetude	قانون متروک
law merchant	قانون تجارت
ohm's law	قانون اهم
law of advantage	قانون امتیاز
law of analogy	قانون تمثیل
laplace's law	قانون لاپلاس
okuns law	قانون اوکان
parallel law	قانون توازی
juristic	قانون دان
penal statute	قانون جزا
pascal's law	قانون پاسکال
pascal	قانون پاسکال
labour act	قانون کار
labour code	قانون کار
labour law	قانون کار
lambert law	قانون لامبرت
law of causation	قانون علیت
lawyer	قانون دان
acted	فرمان قانون