English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
seapower قدرت دریایی
Search result with all words
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
Other Matches
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
empowered صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
creativeness قدرت خلاقه قدرت ابداع
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
convoy joiner ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
maritime ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
abilities قدرت
strong-arm قدرت
posse قدرت
strenght قدرت
zing قدرت
godown قدرت
strong arm قدرت
capability قدرت
ability قدرت
strength قدرت
authority قدرت
inauthoritative بی قدرت
sovereignty قدرت
commanding با قدرت
strengths قدرت
vigour قدرت
vigor قدرت
vim قدرت
energy قدرت
power takeoff قدرت
forcing قدرت
forces قدرت
force قدرت
nerve قدرت
nerves قدرت
will power <idiom> قدرت
potency قدرت
tensions قدرت
tension قدرت
energies قدرت
posses قدرت
vis قدرت
might قدرت
powered قدرت
power قدرت
powers قدرت
powering قدرت
combat power قدرت رزمی
leverage قدرت نفوذ
power test ازمون قدرت
resolving power قدرت تفکیک
fire power قدرت اتش
superpowers ابر قدرت
fire power قدرت تیراندازی
puissance توان قدرت
refractive power قدرت شکست
conveying capacity قدرت انتقال
enterprises قدرت اقدام
heaven قدرت پروردگار
heavens قدرت پروردگار
rating plate پلاک قدرت
prepotency قدرت کامل
power transmission انتقال قدرت
enterprise قدرت اقدام
receptivity قدرت پذیرش
prepotence قدرت کامل
reflecting power قدرت انعکاس
retentivity قدرت نگهداری
superpower ابر قدرت
saber rattling قدرت نمایی
dielectric power قدرت دی الکتریکی
sea power قدرت بحری
dielectric strength قدرت دی الکتریک
stock-cars قدرت و دوام
stock-car قدرت و دوام
stock car قدرت و دوام
driving power قدرت محرکه
engine power قدرت موتور
engine performance قدرت موتور
emissive power قدرت صدور
economic potential قدرت اقتصادی
staying power طاقت قدرت
economic power قدرت اقتصادی
discourses قدرت استقلال
on در اوج قدرت
sight قدرت دید
sights قدرت دید
fasces قدرت مجازات
countervailing power قدرت همسنگ
scattering power قدرت پراکندگی
cutting capacity قدرت برش
cutting power قدرت برش
damping power قدرت میرایی
explosive force قدرت انفجار
explosive energy قدرت انفجار
deglutition قدرت بلع
destructivity قدرت تخریب
scepter قدرت یا اقتدارسلطنتی
detectability قدرت اشکارسازی
detection range قدرت اکتشافی
diagonal power قدرت قطری
discourse قدرت استقلال
high power transformer ترانسفورماتور قدرت
authority figure مظهر قدرت
low power stage طبقه کم قدرت
low power transistor ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
authority symbol نماد قدرت
monopoly power قدرت انحصاری
heavy current circuit breaker کلید قدرت
heam yoei vooly تئوری قدرت
palgwe فوق قدرت
pi accepting قدرت پی پذیری
basicity قدرت بازی
power cable کابل قدرت
power consumption مصرف قدرت
power dissipation اتلاف قدرت
power switch کلید قدرت
hiding power قدرت پوشش
ionic strength قدرت یونی
high power transistor ترانزیستور قدرت
almightiness قدرت کامل
high powerd money پول پر قدرت
horse power قدرت اسب
adhesive stress قدرت چسبندگی
high power microscope میکروسکوپ پر قدرت
high power engine موتورپر قدرت
imperium قدرت مطلقه
increase of power افزایش قدرت
accelerating power قدرت شتاب
input power قدرت ورودی
absorption power قدرت جذب
absorbency قدرت جذب
power distribution پخش قدرت
cans قدرت داشتن
power structure ساخت قدرت
firepower قدرت شلیک
hands قدرت توپگیری
power supplay منبع قدرت
power failures قطع قدرت
power failure قطع قدرت
great power کشور با قدرت
bond strength قدرت پیوند
generator output قدرت مولد
fluxing power قدرت سیلان
circuit breaking capacity قدرت قطع
acidity قدرت اسیدی
power stroke مرحله قدرت
power source منبع قدرت
power outege قطع قدرت
canning قدرت داشتن
can قدرت داشتن
power factor ضریب قدرت
power function تابع قدرت
solvency قدرت حلالپوشی
gripping power قدرت مهارکنندگی
fullest تمام قدرت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com