Dictiornary-Farsi | قدرت راست روی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
rectangular power	قدرت راست روی


Other Matches

dexiotropous	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port	احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.	این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
bi directional	چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
one two	ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
To lead an idle life.	راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
plain dealing	معامله راست حسینی راست باز
orthotropous	دارای تخمک راست راست اسه
off	خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
half face	نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft	فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
underhook	گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
right justify	هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step	فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
half left	فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
posses	قدرت
posse	قدرت
energy	قدرت
strength	قدرت
strengths	قدرت
might	قدرت
energies	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
tensions	قدرت
sovereignty	قدرت
tension	قدرت
will power <idiom>	قدرت
vim	قدرت
vis	قدرت
power takeoff	قدرت
ability	قدرت
abilities	قدرت
strenght	قدرت
nerve	قدرت
vigor	قدرت
nerves	قدرت
potency	قدرت
authority	قدرت
forcing	قدرت
forces	قدرت
force	قدرت
commanding	با قدرت
strong-arm	قدرت
strong arm	قدرت
powered	قدرت
power	قدرت
zing	قدرت
capability	قدرت
vigour	قدرت
godown	قدرت
powering	قدرت
powers	قدرت
wrapover top	راست
plain dealing	راست
pricking	راست
four-square	رک و راست
right turn	به راست راست
prick	راست
wrapover skirt	راست
erecting	راست
pricks	راست
erects	راست
plain spoken	یر راست
plumply	سر راست
wrapover dress	راست
up front	رک و راست
pricked	راست
erected	راست
erect	راست
candid	راست
uninhibited	رک و راست
turnabouts	به راست راست
turnabout	به راست راست
vertically	راست
right footed	راست پا
beeline	خط راست
straightest	راست
straight	راست
rectilineal	راست خط
straightish	راست
right face	به راست راست
right back	بک راست
sheer	یک راست
blankly	سر راست
straightforward	راست
outspoken	رک و راست
straightforward	رک سر راست
wooden	راست
straightish	سر راست
straighter	راست
forthrights	سر راست
freehearted	رک و راست
true	راست
apeak	راست
dextrogyrous	راست بر
vertical beam	راست رو
directly	سر راست
bee line	خط راست
dextrorotatory	راست بر
truest	راست
righted	راست
right	راست
bolt upright	راست
truer	راست
upright	راست
on end	راست
righting	راست
gripping power	قدرت مهارکنندگی
generator output	قدرت مولد
great power	کشور با قدرت
cutting capacity	قدرت برش
reflecting power	قدرت انعکاس
cutting power	قدرت برش
power failure	قطع قدرت
damping power	قدرت میرایی
countervailing power	قدرت همسنگ
hiding power	قدرت پوشش
economic power	قدرت اقتصادی
acidity	قدرت اسیدی
heam yoei vooly	تئوری قدرت
on	در اوج قدرت
leverage	قدرت نفوذ
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
cogency	قدرت عقیده
conveying capacity	قدرت انتقال
combat power	قدرت رزمی
deglutition	قدرت بلع
fire power	قدرت تیراندازی
refractive power	قدرت شکست
diagonal power	قدرت قطری
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
fasces	قدرت مجازات
explosive force	قدرت انفجار
explosive energy	قدرت انفجار
driving power	قدرت محرکه
economic potential	قدرت اقتصادی
effective power	قدرت موثر
engine power	قدرت موتور
power switch	کلید قدرت
fire power	قدرت اتش
fluxing power	قدرت سیلان
resolving power	قدرت تفکیک
retentivity	قدرت نگهداری
heavens	قدرت پروردگار
heaven	قدرت پروردگار
enterprises	قدرت اقدام
enterprise	قدرت اقدام
destructivity	قدرت تخریب
detectability	قدرت اشکارسازی
detection range	قدرت اکتشافی
superpowers	ابر قدرت
superpower	ابر قدرت
emissive power	قدرت صدور
pi accepting	قدرت پی پذیری
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
absorbency	قدرت جذب
low power stage	طبقه کم قدرت
power outege	قطع قدرت
power source	منبع قدرت
ionic strength	قدرت یونی
authority figure	مظهر قدرت
power stroke	مرحله قدرت
authority symbol	نماد قدرت
input power	قدرت ورودی
basicity	قدرت بازی
power structure	ساخت قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
power loss	تلف قدرت
power function	تابع قدرت
engine performance	قدرت موتور
palgwe	فوق قدرت
absorption power	قدرت جذب
power cable	کابل قدرت
accelerating power	قدرت شتاب
adhesive stress	قدرت چسبندگی
almightiness	قدرت کامل
monopoly power	قدرت انحصاری
power consumption	مصرف قدرت
power dissipation	اتلاف قدرت
power distribution	پخش قدرت
power factor	ضریب قدرت
bearing capacity	قدرت تحمل
power supplay	منبع قدرت
puissance	توان قدرت
authoritarianism	قدرت طلبی
high powerd money	پول پر قدرت
high power transistor	ترانزیستور قدرت