English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
emissive power قدرت صدور
Other Matches
export licence جواز صدور مجوز صدور
empower صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
exportation صدور
export صدور
exported صدور
exporting صدور
emissions صدور
issuance credit صدور
issuance صدور
issuing صدور
export [to] صدور [به]
emanation صدور
emission صدور
specific emission ضریب صدور
releases اجازه صدور
release اجازه صدور
issue note برگه صدور
issues صدور مطلب
issued صدور مطلب
secondary emission صدور ثانوی
issue صدور مطلب
thermionic emission صدور گرمیونایی
emission صدور الکترون
primary emission صدور اولیه
emissions صدور خروج
emissions صدور الکترون
prescriptions صدور فرمان
billing صدور صورتحساب
prescription صدور فرمان
exportable قابل صدور
emission صدور خروج
export bounty جایزه صدور
emission characteristic مشخصه صدور
date in issuing تاریخ صدور
electron emission صدور الکترون
date of issuance تاریخ صدور
released اجازه صدور
field emission صدور میدانی
data export صدور داده
export licence پروانه صدور
issue a guarantee صدور ضمانتنامه
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
secondary emission ratio شدت صدور ثانوی
issues انتشار دادن صدور
bond issue صدور اوراق قرضه
issued انتشار دادن صدور
prohibition صدور حکم منع
photo electric emission صدور نور- برقی
photo emission effect صدور نور- برقی
issue انتشار دادن صدور
secondary emission characteristic مشخصه صدور ثانوی
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
to request issuance تقاضای صدور کردن
perfecting bail صدور قرارقبولی کفالت
prejudication صدور رای پیش از رسیدگی
issue [of something] [ID card or check] صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
issuable قابل صدور انتشار دادنی
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
prohibitive tax مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
indicts تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
court of record در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
indict تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
procedendo حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
surrogate نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
dumping صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
antedated cheque چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
strength قدرت
strengths قدرت
posses قدرت
energies قدرت
might قدرت
capability قدرت
potency قدرت
inauthoritative بی قدرت
commanding با قدرت
nerves قدرت
nerve قدرت
energy قدرت
strong arm قدرت
strong-arm قدرت
zing قدرت
vigour قدرت
godown قدرت
posse قدرت
ability قدرت
will power <idiom> قدرت
power takeoff قدرت
power قدرت
vis قدرت
vim قدرت
authority قدرت
powers قدرت
powered قدرت
sovereignty قدرت
abilities قدرت
forcing قدرت
powering قدرت
strenght قدرت
forces قدرت
force قدرت
vigor قدرت
tension قدرت
tensions قدرت
fire power قدرت تیراندازی
fluxing power قدرت سیلان
power switch کلید قدرت
heavy current circuit breaker کلید قدرت
great power کشور با قدرت
hiding power قدرت پوشش
heam yoei vooly تئوری قدرت
damping power قدرت میرایی
gripping power قدرت مهارکنندگی
generator output قدرت مولد
fire power قدرت اتش
economic power قدرت اقتصادی
detectability قدرت اشکارسازی
destructivity قدرت تخریب
deglutition قدرت بلع
cutting power قدرت برش
cutting capacity قدرت برش
countervailing power قدرت همسنگ
conveying capacity قدرت انتقال
combat power قدرت رزمی
detection range قدرت اکتشافی
diagonal power قدرت قطری
dielectric power قدرت دی الکتریکی
fasces قدرت مجازات
explosive force قدرت انفجار
explosive energy قدرت انفجار
engine power قدرت موتور
engine performance قدرت موتور
effective power قدرت موثر
economic potential قدرت اقتصادی
driving power قدرت محرکه
dielectric strength قدرت دی الکتریک
cogency قدرت عقیده
high power engine موتورپر قدرت
social power قدرت اجتماعی
useful power قدرت مفید
prepotency قدرت کامل
prepotence قدرت کامل
power transmission انتقال قدرت
power test ازمون قدرت
power supplay منبع قدرت
power structure ساخت قدرت
power stroke مرحله قدرت
power source منبع قدرت
voltage source منبع قدرت
will to power قدرت خواهی
world power قدرت دنیوی
world power قدرت جهانی
puissance توان قدرت
the finger of god قدرت خدا
source of power منبع قدرت
seapower قدرت دریایی
sea power قدرت بحری
scepter قدرت یا اقتدارسلطنتی
scattering power قدرت پراکندگی
strenght قدرت شدت
saber rattling قدرت نمایی
super power ابر قدرت
resolving power قدرت تفکیک
refractive power قدرت شکست
reflecting power قدرت انعکاس
receptivity قدرت پذیرش
rating plate پلاک قدرت
will-power قدرت اراده
power outege قطع قدرت
like a ton of bricks <idiom> به شدت یا با قدرت
low power stage طبقه کم قدرت
pi accepting قدرت پی پذیری
input power قدرت ورودی
increase of power افزایش قدرت
imperium قدرت مطلقه
horse power قدرت اسب
high powerd money پول پر قدرت
high power transistor ترانزیستور قدرت
high power transformer ترانسفورماتور قدرت
low power transistor ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
monopoly power قدرت انحصاری
retentivity قدرت نگهداری
power loss گمگشتگی قدرت
power loss تلف قدرت
power function تابع قدرت
power factor ضریب قدرت
power distribution پخش قدرت
power dissipation اتلاف قدرت
power consumption مصرف قدرت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com