Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
rubefaction	قرمزی پوست حمرا
Other Matches
redness	قرمزی
sandiness	قرمزی
red ness	قرمزی
rubicundity	قرمزی
erubescence	قرمزی
rubefy	تولید قرمزی کردن در
isatin	رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peels	پوست انداختن پوست
peel	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
skinner	پوست کن
skinned	پوست
peltry	پوست
parer	پوست کن
cortex	پوست
cortices	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
skin	پوست
stripper	پوست کن
strippers	پوست کن
skinless	بی پوست
goatskin	پوست بز
goatskins	پوست بز
shale	پوست
goat	پوست بز
goats	پوست بز
husks	پوست
integument	پوست
peel	پوست
hide	پوست
hides	پوست
dermatalgia	پوست
skins	پوست
crustal	پوست
rind	پوست
rinds	پوست
shell	پوست
shelling	پوست
husk	پوست
dermis	پوست
cuticle	پوست
peels	پوست
glume	پوست
skinning	پوست
flayer	پوست کن
peeling	پوست
shells	پوست
hull	پوست
tunc	پوست
scalp	پوست سر
hulls	پوست
encrustation	پوست
barking	پوست
bark	پوست
barks	پوست
barked	پوست
swanskin	پوست قو
encrustations	پوست
tegmen	پوست
tegmentum	پوست
dermatographia	پوست نگاری
dermatography	شرح پوست
blach hulled	سیاه پوست
bast	پوست درخت
derm	زیر پوست
calfskin	پوست گوساله
broadtail	پوست بره
decorticate	پوست کندن از
cutis	پوست زیرین
cuticular	پوست مانند
calf skin	پوست گوساله
cuticular	وابسته به پوست
debark	پوست کندن از
dermatoid	پوست مانند
drum head	پوست طبل
desquamate	پوست ریختن
desquamate	پوست انداختن
dermotropic	پوست گرای
dermotropic	متمایل به پوست
dermoidal	پوست مانند
dermoidal	شبیه پوست
dermoid	پوست مانند
dermoid	شبیه پوست
dermatozoa	انگلهای پوست
dermatosis	اماس پوست
dermatopathy	ناخوشی پوست
dermatology	پوست شناسی
parchmenty	پوست مانند
drumhead	پوست طبل
beaver	پوست سگ ابی
skinned	پوست پوستی
to strip something off	کندن [پوست]
chap	خشگی پوست
chap	شکاف [در پوست]
skinning	پوست پوستی
onion skin	پوست پیاز
scalps	پوست کندن از سر
peeled	پوست کنده
crusted	پوست دار
scscalable	پوست کندنی
beavers	پوست سگ ابی
skin	پوست پوستی
chap	ترک [در پوست]
aboveboard	پوست کنده
albinism	سفیدی پوست
alphosis	بیرنگی پوست
apple peel	پوست سیب
barky	پوست دار
corticate	پوست دار
corticated	پوست دار
picked	پوست کنده
taxidermy	پوست ارایی
skins	پوست پوستی
chafe	پوست رفتگی
chafes	پوست رفتگی
chafing	پوست رفتگی
scalps	پوست سر بامو
melanotic	سیاه پوست
papillose	مانندبرامدگی پوست
parachroma	بیرنگی پوست
encrustations	پوست زخم
parer	پوست تراش
peltmonger	پوست فروش
encrustation	پوست زخم
percutaneous	از راه پوست
periderm	پوست برونی
pachydrmatous	پوست کلفت
pachydermatous	پوست کلفت
mesoderm	میان پوست
moleskin	پوست کورموش
molt	پوست اندازی
negress	زن سیاه پوست
skiver	پوست تراش
onionskin	پوست پیاز
oxhide	پوست گاو
pachydermatous	ستبر پوست
periderm	پوست اطراف
phyma	برامدگی پوست
pityriasis	شوره پوست
thick skinned	پوست کلفت
shuck	پوست نخودوغیره
tegmentum	پوست طبیعی
skin and bone	پوست واستخوان
skin effect	اثر پوست
taxidermist	پوست ارا
skinner	پوست فروش
scarf skin	پوست برونی
scalable	پوست کندنی
Afrikaners	سفید پوست
Afrikaner	سفید پوست
whity	سفید پوست
ross	پوست درخت
ross	پوست کندن
whitey	سفید پوست
transcutaneal	عبورکننده از پوست
thin skinned	پوست نازک
slipe	پوست کندن از
melanic	سیاه پوست
dry bones	پوست واستخوان
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
excoriate	پوست کندن از
excoriation	پوست رفتگی
excorticate	پوست کندن
unhusk	پوست کندن
exuviate	پوست انداختن
fellmonger	پوست فروش
erythema	التهاب پوست
sheep skin	پوست گوسفند
ecdysis	پوست اندازی
ecdysis	پوست ریختن
ectorderm	برون پوست
egg shell	پوست تخم
rhytidome	پوست درخت
endoderm	درون پوست
entoderm	درون پوست
fellmonger	دلال پوست
flench	پوست کندن
hypodermis	پوست زیرین
impassiveness	پوست کلفتی
in plain english	پوست کنده
kid skin	پوست بزغاله
kipskin	دسته پوست
malacodermous	نرم پوست
husked	پوست کنده
flense	پوست کندن
glumaceous	پوست دار
hard shell	سخت پوست
hardshell	سخت پوست
peeler	پوست کننده
hulled	پوست کنده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com